یاشاسین باغیمسیز آذربایجان

YAŞASİN TAM BAĞIMSIZ AZƏRBAYCAN

یاشاسین باغیمسیز آذربایجان

YAŞASİN TAM BAĞIMSIZ AZƏRBAYCAN

ولایت کسی که با شرع و عقل و میثاق‌های ملی مخالفت کند جائرانه است

 Grand Ayatollah Montazeri

 

آیت الله منتظری: بی بی سی:محسن کدیور، یکی از روحانیان سرشناس مخالف دولت ایران می گوید که آیت الله حسینعلی منتظری در پاسخ به پرسش های شرعی او گفته است که تصدی مسئولانی که عدالت و امانتداری را از دست می دهند مشروعیت ندارد و "متولی امور جامعه" که "با احکام شرع، موازین عقل و میثاق های ملی" عمدا مخالفت کند "جائر و ولایتش جائرانه است". بر اساس متنی که در وبسایت شخصی آقای کدیور منتشر شده، آقای منتظری مسئولی را که از "عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریت" ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشته است: "[اگر چنین مسئولی] به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر... و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند". بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواسته ای را "وظیفه ای همگانی" دانسته است که "کسی نمی تواند به بهانه ای از آن شانه خالی کند". آیت الله منتظری "ترس از مخلوق" را شرک به خداوند دانسته است. به نوشته آقای کدیور، آیت الله منتظری "جور" را "مخالفت عمدی با احکام شرع و موازین عقل و میثاق های ملی که در قالب قانون در آمده باشد" تعریف کرده و نوشته است: "کسی که متولی امور جامعه است و بدین گونه مخالفت می ورزد، جائر و ولایتش جائرانه است". بر این اساس آقای منتظری تشخیص "چنین ولایتی" را "در درجه اول بر عهده خواص جامعه... و در درجه دوم بر عهده عموم مردم" دانسته است. متن پاسخ آقای منتظری که در وبسایت آقای کدیور منتشر شده، تاریخ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸ را دارد و آقای کدیور آن را حاوی فتواهایی "فوق العاده مهم" و "تاریخی" خوانده است. آقای کدیور این فتواها را با فتوای ملا محمد کاظم خراسانی در زمان نهضت مشروطه علیه محمدعلی شاه قاجار و فتوای آیت الله خمینی علیه محمدرضا شاه پهلوی مقایسه کرده است. اعترافات به نوشته آقای کدیور، آیت الله منتظری در بخشی از پاسخ هایش، حکومت جمهوری اسلامی ایران را تلویحا متهم کرده است که "بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء مردم و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه های قرون وسطایی و استالینی و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه ها... و زندانی کردن عقلا و نخبگان جامعه به بهانه های واهی و تحمیل اعترافات به امور خلاف واقع" عمل می کند. آنطور که در سایت آقای کدیور آمده، آقای منتظری نوشته است که مردم ایران "از حقیقت این اعترافات که نمونه های آنها در تاریخ حکومت های فاشیستی و کمونیستی ثبت است" آگاهی دارند و به مسئولان هشدار داده است که "آمر و متصدی و مباشر گرفتن این گونه اعترافات و مصاحبه های دروغ، گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود". آیت الله منتظری در دوران رهبری آیت الله خمینی قائم مقام رهبر جمهوری اسلامی بود، اما در سال ۱۳۶۸ و در پی اختلافاتی که با آیت الله خمینی پیدا کرد، از این مقام عزل شد. او در سال ۱۳۷۶ هم در سخنرانی روز ۱۳ رجب خود به اقدام آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ دادن به فتواهای شرعی اعتراض کرد و او را فاقد شرایط مرجعیت خواند. هواداران آقای خامنه ای و مأموران امنیتی پس از این سخنرانی به بیت و حسینیه آقای منتظری حمله کردند و آقای منتظری پنج سال را در حبس خانگی گذراند. او در پاسخ های خود به پرسش های شرعی و سیاسی آقای کدیور از کسی نام نبرده اما با توجه به حوادث مربوط به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به نتایج اعلام شده آن، منظور او تقریبا روشن است. متن کامل این پرسش و پاسخ تاریخی به شرح ذیل است: پاسخ‏هاى فقهى - سیاسى حضرت آیت‏اللّه العظمى منتظرى به پرسش‏هاى حجةالاسلام والمسلمین دکتر محسن کدیور (بسم اللّه الرحمن الرحیم( محضر مبارک فقیه متأله، علامه مجاهد، شیخنا الاستاد، آیت‏اللّه العظمى منتظرى دام‏ظله سلام علیکم میلاد مسعود مولاى متقیان، امام مظلومان، اسوه عدالت‏جویان و سرور آزادى‏خواهان على‏بن ابى‏طالب(علیه الاف التحیةوالسلام) را به آن عالم ربانى تبریک و تهنیت عرض مى‏کنم. این عید سعید را در شرایطى برگزار مى‏کنیم که دهها پیرو آن امام همام‏در اعتراض مسالمت‏آمیز به حق‏کشى‏هاى حکومت ایران، شهید و صدها نفر مجروح و هزاران نفر بازداشت و زندانى شده‏اند. تأسف‏بار آن‏که این همه تجاوز به حقوق مشروع مردم به نام اسلام و تشیّع صورت گرفته است. سوگوارانه از نام سبز على(ع) خرج مى‏کنندو به راه سیاه معاویه مى‏روند. از محضر شما آموخته‏ام که اشاعه معارف قرآنى، تعالیم نبوى و احکام اهل بیت بهترین راهکار مبارزه با ظلم و جور در هرشرایطى است. اینک به مقتضاى حال و براى روشن نگاه داشتن کورسوى در دلهاى پاک نسل جوانى که از متولیان رسمى به نام‏اسلام قساوت دیده، به نام تشیّع خرافات شنیده، و روح و روانشان از این همه دروغ و ریا و خیانت در امانت زخمى و خسته است،به در خانه‏اى آمده است که خانه امید ملت مظلوم ایران است و یاد مجاهدت‏ها و دفاع جانانه شما از حقوق به تاراج رفته ملت -به‏ویژه در 13 رجب سال 1376 و بیش از پنج سال حبس خانگى متعاقب آن - هرگز از حافظه تاریخیش محو نمى‏شود. بر این شاگردکوچک خود منّت بگذارید و با پاسخ به این پرسشهاى شرعى در این ظلمت‏کده روزنى به نور بگشایید. این پرسشها، پرسشهاى مردم‏رشید و مظلوم ایران از پیشوایان دینى‏شان است. از این‏که با صرف وقت گران‏بهاى خود - علاوه بر این‏که به شکوفایى فقه اهل بیت(ع) یارى کرده از سقوط آن درورطه فقه اشعرى توجیه‏گر ظلم ممانعت مى‏کنید - براى مؤمنان تشنه حق در این شرایط خطیر ارائه طریق مى‏فرمایید،صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم این شاگرد کوچکتان را در این کنج غربت از دعاى خیر فراموش نفرمایید. عزّت عالى مستدام باد محسن کدیور 14 تیر 1388 سؤال 1 - تصدّى مناصبى که بر اساس قانون لازم‏الرّعایه - شرط ضمن عقد خدمت کلیه متصدیان خدمات عمومى - مشروطبه شرایطى الزامى از قبیل عدالت، امانتدارى، تدبیر و برخوردارى از رأى اکثریت مردم است، پس از سقوط شرایط و احرازمکرّر صفات متضادّ به نحو شیاع و در حد اطمینان قریب به یقین، چه حکمى دارد؟ جناب مستطاب حجةالاسلام والمسلمین آقاى دکتر محسن کدیور دامت برکاته پس از سلام و تحیّت و تبریک متقابل. پاسخ تفصیلى سؤالات جنابعالى فرصت بیشترى مى‏طلبد، ولى اجمالاً به پاسخ‏هایى اشاره‏مى‏شود: ج 1 - از بین رفتن هریک از شرایط مذکور در سؤال که شرعاً و عقلاً در صحت و مشروعیت اصل تولیت و تصدى امور عامه‏جامعه دخیل است خود به خود و بدون حاجت به عزل، موجب سقوط قهرى ولایت و تصدى امر اجتماعى و عدم نفوذ احکام‏صادره از سوى آن متولى و متصدى مى‏گردد، و اما شرایطى غیر از آن شرایط که شرعاً و عقلاً در صحت و مشروعیت اصل تولیت وتصدى آن امور معتبر نیست ولى طرفین یعنى متولى و متصدى و مردمى که او متولى و متصدى کار آنها گردیده بر آن میثاق بسته وتعهد نموده‏اند تخلف از این‏گونه شرایط موجب خیار تخلف شرط شده و مردم مى‏توانند متصدى و متولّى را به‏واسطه تخلف از شرطاز منصبش عزل نمایند. ولى سقوط عدالت، امانتدارى یا برخوردارى از رأى اکثریت و تأیید مستمر از ناحیه آنان که از شروطمشروعیت تولیت و زمامدارى است موجب مى‏شود که پس از سقوط آنها، اصولى مانند حمل بر صحت و اصالت برائت درباره‏کارهاى متصدى در امور جامعه که فاقد شرط گردیده جارى نشود، بلکه وى باید براى اثبات عدم تخلف از شرع و قانون و احقاق‏حقوق مردم و بقاء بیعت اکثریت مردم با او، بیّنه‏اى معتبر و دلیلى معقول براى مردم بیاورد و آنان را راضى کند. و در موارد اختلاف‏در پیشگاه داورى آزاد، عادل و بى‏طرف و کاملاً مستقل از حاکمیت ادعاى خود را به اثبات رساند. و داورى هر نهادى که زیر نفوذ یاوابسته به او باشد شرعاً و عقلاً حجت نمى‏باشد. سؤال 2 - وظیفه شرعى مردم در قبال چنین متصدیانى - که علیرغم امربه‏معروف و نهى‏ازمنکر مکرّر ناصحان و مشفقان براعمال خلاف شرع خود اصرار دارند - چیست؟ ج 2 - همانگونه که گفته شد متصدیانى که شرعاً و عقلاً تولیت و تصدى امر اجتماعى را از دست داده‏اند خود به خود از مقام خودمعزولند و تصدى آنان هیچگونه مشروعیتى ندارد و چنانچه به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت ومقبولیت آنها را در نزد خود و برکنارى آنان از آن منصب را با رعایت مراتب امربه‏معروف و نهى‏ازمنکر و حفظ ترتیب و انتخاب مفیدترین و کم هزینه‏ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند.بدیهى است که این وظیفه‏اى همگانى‏مى‏باشد که هر کس را اعم از خواص و عوام جامعه به اندازه آگاهى و توانایى که دارد فرامى‏خواند و کسى نمى‏تواند به بهانه‏اى ازعمل به آن شانه خالى کند و خواص جامعه که از همه به شرع و قانون آگاهتر و تواناترند و از نفوذ کلمه و اعتبار بیشترى برخوردارندمسئولیتى خطیرتر دارند و باید با اتحاد و همفکرى و ایجاد احزاب و تشکیلات و تجمعات خصوصى و عمومى به دیگران‏اطلاع‏رسانى کرده و راه چاره را به آنها بنمایانند. مولى امیرالمؤمنین(ع) در وصیّت آخرشان فرمودند: ( نهج‏البلاغه نامه 47) حاکمیّت و تسلط اشرار نتیجه طبیعى ترک‏امربه‏معروف و نهى‏از منکر است، زیرا آنان از فرصت‏ها سوء استفاده مى‏کنند. سؤال 3 - آیا ارتکاب معاصى کبیره ذیل و اصرار بر آنها به سلب و تحقق منجر مى‏شود یا خیر؟ الف - آمریّت و تسبیب در قتل نفوس محترمه. ب - آمریّت و تسبیب اقوى از مباشرت در ارعاب و اخافه مسلحانه و ضرب و جرح مردم بیگناه در شوارع. ج - ممانعت قهرآمز از اقامه فریضه امربه‏معروف و نهى‏ازمنکر و نصیحت به ائمه مسلمین از طریق انسداد کلیه مجارى‏عقلانى و مشروع اعتراض مسالمت‏آمیز. د - سلب آزادى و حبس آمران بالمعروف و ناهیان عن‏المنکر و ناصحان و اعمال فشار براى گرفتن اقرار بر امور خلاف‏واقع از آنها. ه - ممانعت از اطلاع‏رسانى و سانسور اخبار که مقدمه واجب انجام فریضه امربه‏معروف و نهى‏ازمنکر و نصیحت به ائمه‏مسلمین است. و - افترا به معترضان خواهان اجراى عدالت مبنى بر این‏که ز - کذب و شهادت دروغ و گزارشهاى خلاف واقع در امور مرتبط با حق‏الناس. ح خیانت در امانت ملى. ط - استبداد به رأى و بى اعتناى به نصیحت ناصحان و تذکر عالمان. ى - ممانعت از تصرّف مالکان شرعى در مِلک مُشاع سرنوشت ملى. ک - وهن اسلام و شَین مذهب از طریق ارائه چهره‏اى بسیار خشن، غیرمعقول، متجاوز، خرافى و استبدادى از اسلام و تشیّع‏در جهان. ج 3 - ارتکاب همه معاصى نامبرده یا اصرار بر برخى از آنها از بارزترین و گویاترین شواهد فقدان ملکه عدالت و از مصادیق‏آشکار ظلم و بى‏عدالتى است. به‏راستى اگر این‏گونه معاصى موجب فسق و خروج آشکار از عدالت در نگاه عموم نباشد پس چه‏معصیتى است که انجام آن گواه ستم و بى‏عدالتى در انظار همگان است؟! و روشن است که هرگونه معصیتى به‏ویژه چنان معاصى‏نامبرده در صورتى که در قالب دین، عدالت، قانون انجام گیرد مفسده‏اى افزون دارد و بیشتر موجب خروج از عدالت شده و داراى‏مجازات دنیوى و اخروى شدیدترى خواهد بود، زیرا این‏گونه ارتکاب معصیت علاوه بر مفسده خود معصیت مفسده فریبکارى ومفسده تخریب چهره دین، عدالت و قانون را نیز دربر دارد. و در مواردى که کارهایى به نظر متصدیان حاکمیت، عادلانه و مشروع و به نظر عده زیادى از مردم، نامشروع و مصداق فسق وظلم و تضییع حقوق مى‏باشد، باید نظر و قضاوت داوران عادل و بى‏طرف و مرضىّ‏الطرفین ملاک قرار گیرد. سؤال 4 - آیا تمسک به جملاتى از قبیل مجوّز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیرپانهادن بسیارى از ضوابط اخلاقى و محکمات شرعى از قبیل صداقت و امانتدارى است؟ آیا به بهانه حفظ مى‏توان از اجراى اصل اصیل - که صفت ممیّز فقه سیاسى تشیّع در طول تاریخ بوده است - صرف‏نظر کرد؟ اگر برخى‏متصدیان، مصلحت نظام را با مصلحت شخصى خود اشتباه گرفته باشند و بر تشخیص خطاى خود اصرار کنند، وظیفه شرعى‏مؤمنان چیست؟ ج 4 - حفظ نظام به خودى خود نه موضوعیت دارد و نه وجوب آن وجوب نفسى مى‏باشد؛ به‏ویژه اگر مقصود از »نظام« شخص‏باشد. نظامى که گفته مى‏شود: »حفظ آن از اوجب واجبات است« نظامى است که طریق و مقدمه و بر پا کننده عدل و اجراء فرائض‏شرعى و مقبولات عقلى باشد و وجوب حفظ آن هم تنها وجوب مقدمى خواهد بود. بنابراین با توجه به این نکته، تمسک به جمله»حفظ نظام از اوجب واجبات است« به هدف توجیه و صحه‏گذارى بر امور متصدیان و کارگزاران و عدالت‏نمایى کار آنان براى‏دیگران در حقیقت تمسک به عام در شبهه مصداقیه و میان دعوا نرخ تعیین کردن و تنها به قاضى رفتن است؛ که اگر چنین تمسکى ازروى ناآگاهى باشد باید طبق مراتب امربه‏معروف و نهى‏ازمنکر با آن معامله نمود. از طرف دیگر بدیهى است که با کارهاى ظالمانه وخلاف اسلام نمى‏توان نظام اسلامى را حفظ یا تقویت نمود، زیرا اصل نیاز به نظام براى اجراى عدالت و حفظ حقوق، و در یک کلمه‏اجراى احکام اسلامى است؛ پس چگونه متصور است با ظلم و جور و کارهاى خلاف اسلام، نظام عادلانه و اسلامى را حفظ وتقویت نمود؟ حاکمیتى که بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء آنان و کشتن و بستن وبازداشت و شکنجه‏هاى قرون‏وسطى و استالینى و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه‏ها و اخلال در وسائل ارتباطى و زندانى کردن‏عقلاء و نخبگان جامعه به بهانه‏هاى واهى و تحمیل اعتراف به امور خلاف واقع به‏ویژه در زندان نزد شرع و عقل و عقلاء جهان‏محکوم و بى‏ارزش است، و بر حسب اخبار معتبره وارده از اهل بیت عصمت و طهارت ( ع ) اقرار و اعتراف در زندان یک ذرّه اعتبارشرعى و قانونى ندارد و نمى‏تواند ملاک حکم باشد. (وسائل، کتاب الاقرار، باب 4 و ابواب حدالسرقة، باب 7) مردم رشید ایران نیز از حقیقت این اعترافات که نمونه‏هاى آنها در تاریخ حکومت‏هاى فاشیستى و کمونیستى ثبت است کاملاً آگاه‏مى‏باشند و مى‏دانند این اعترافات و مصاحبه‏هاى ساختگى تلویزیونى با زور و شکنجه و تهدید در جهت پنهان نمودن ظلمها وبى‏عدالتى‏ها و تحریف چهره اعتراضات مسالمت‏آمیز و قانونى مردم، از فرزندان به بند کشیده آنان گرفته مى‏شود. و مسئولین مربوطه‏بدانند که آمر و متصدى و مباشر گرفتن این‏گونه اعترافات و مصاحبه‏هاى دروغ گناه‏کار و مجرمند و شرعاً و قانوناً مستحق تعزیرخواهند بود. کشور متعلق به مردم است نه مال من و شما، و تصمیم از ناحیه آنان مى‏باشد، و متصدیان امور خدمتگزار مردم مى‏باشند.مردم باید بتوانند با تجمعات آزادانه و تبلیغات کتبى و شفاهى از حقوق خویش دفاع کنند، شاه هنگامى صداى انقلاب مردم را شنیدکه دیگر دیر شده بود. امید است متصدیان امور نگذارند به آنجا برسد، بلکه هرچه زودتر در برابر خواسته‏هاى ملت خویش انعطاف‏پیدا کنند، جلو ضرر را از هرجا بگیریم به نفع خواهد بود. سؤال 5 - امارات شرعى چیست و علماى اعلام ( اعلى اللّه کلمتهم ) و نیز مکلفان در قبال بروز آن چه‏وظیفه‏اى دارند؟ ج 5 - جور، مخالفت عمدى با احکام شرع و موازین عقل و میثاق‏هاى ملى است که در قالب قانون درآمده باشد و کسى که متولى‏امور جامعه است و بدین‏گونه مخالفت مى‏ورزد جائر و ولایتش جائرانه است و تشخیص چنین ولایتى در درجه اول بر عهده خواص‏جامعه یعنى عالمان دین‏آشنا و مستقل از حاکمیّت و اندیشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانین مى‏باشد که هم به احکام وموازین عقل و قوانین حاکم آشنایند و هم با قرائن و شواهد اطمینان‏آور به مخالفت عمدى با آنها پى‏برده و مى‏توانند آن را مستدل‏کنند. مشروط بر این‏که از هرگونه نفوذ حاکمیّت و ملاحظات خطى و سیاسى آزاد و مستقل باشند. و در درجه دوم بر عهده عموم‏مردم است که به اندازه آگاهى خود از آن احکام و قوانین و با مرتکزات دینى و عقلى خود و رودر رویى مستقیم با موضوعات ومشکلات دینى، فرهنگى، اقتصادى، سیاسى، مخالفت عمدى حاکمان را با شرع و قانون لمس کرده و احساس نمایند. بالاخره به طور اجمال عدالت یا بى عدالتى حاکمان امرى ملموس در جامعه و آثار آن نمایان است، و چهره در نقاب ندارد. و هرکس به هر مقدار آگاهى و توان در مقابل بى‏عدالتى‏ها و تضییع حقوق مردم مسئولیت دارد و باید دیگران را هم آگاه کرده و هم بادرنظر گرفتن شرایط موجود و حفظ مراتب امربه‏معروف و نهى از منکر راهکار ارائه دهد چون نمى‏شود و نمى‏توان باور کرد که‏انسانى عدالتخواه باشد ولى در راه آن گامى برندارد یا هراس داشته یا خود و دیگران را با تسویل و آراستن کوتاهى خود یا تسویف وامروز و فردا کردن و یا به بهانه نداشتن قدرت سرگرم کند. ترس از مخلوق شرک باللّه العظیم است و تسویل و تسویف هم ضلال واضلال. سیره اولیاى معصومین(ع) نیز تلاش در راه عدالت اجتماعى بود و اگر آنها تنها به امور فردى اسلام همت و اکتفاء داشتند این‏همه ظلم و ستم بر آنان و به بند و حصار کشیدن و تحت مراقبت قراردادن و در نهایت به شهادت رساندن آنان براى چه بود؟! خداونداز عالمان به خصوص عالمان دین میثاقى غلیظ گرفته که در مقابل ظلم سکوت نکنند (نهج البلاغه / خطبه 3). البته عمل به این میثاق همانگونه که ثوابى عظیم دارد هزینه‏اى سخت هم خواهد داشت.( أحسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون. و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن اللّه الذین صدقوا ولیعلمن الکاذبین)(عنکبوت / 2 و 3) به هوس راست نیاید به تمنّى نشود اندر این راه بسى خون جگر باید خورد ان شاء اللّه موفق باشید 17 رجب 1430 - 19/4/1388 قم المقدسة - حسینعلى منتظرى  

 

به نقل از سایت تریبون

زندگانی برای اویغورها شبیه به دوزخ خواهد بود

 رادیو زمانه: شهزاده سمرقندی

 

الیزابتا پلی‌بانی، خبرنگار آزادی است که در حال حاضر در چین به سر می‌برد و ناآرامی‌های شین‌جیان (سین‌کیانگ) را از نزدیک دنبال می‌کند.

چند روز پیش با بتا درباره ناآرامی‌ها و تعداد واقعی کشته‌شدگان صحبت کرده بودم. این بار از او درباره رسانه‌های محلی چین پرسیدم و همین طور از تاریخچه درگیری‌های بین این دو قوم؛ هان‌های چینی‌تبار و اویغورهای مسلمان.
خانم بتا پلی‌بانی حدود دو هفته است در چین است و قبلاً نیز سال‌های زیادی را در چین به سر برده و زبان چینی را به خوبی صحبت می‌کند و خود رسانه‌های محلی را دنبال می‌کند و می‌تواند گزارش‌های آن‌ها را با اخباری که در رسانه‌های خارج از چین منتشر می‌شوند، مقایسه کند.‌

وی می‌گوید رسانه‌های محلی از درگیری‌ها در شین‌جیان چیزی زیادی نمی‌نویسند و تا می‌توانند، آن را نادیده بگیرند و به عنوان اتفاقی تصویر می‌کنند که آن قدر جدی و مهم نیست.

خانم پلی‌بانی می گوید این‌که بعضی از خبرنگاران خارجی توانستند به منطقه بروند و از درگیری‌های اخیر گزارش بدهند، اتفاق تازه‌ای در چین است. چون قبلاً دولت تمام تلاش خود را داشت تا از اتفاق‌هایی مثل این چیزی در خارج منتشر نشود و پوشیده بماند.
در رسانه‌های محلی داستان فرق می‌کند. صفحات روزنامه‌ها پر است از اخبار تبلیغاتی که مردم را وادار می‌کند هم‌فکر با دولت باشند. راهپیمایی صلح‌آمیز مردم اویغور را که با برخورد شدید پلیس روبه‌رو شد، به عنوان درگیری‌ای بین دو قوم معرفی می‌کنند. یعنی مخالفت مردم اویغور و سرکشی آن‌ها از هم‌زیستی با قوم «هان» عنوان می‌شود؛ چیزی که با حس وطن‌دوستی مردم چین مخالفت می‌کند.
در نتیجه درخواست مردم اویغور از جانب مردم چینی‌تبار درک نمی‌شود و احساس هم‌دلی با مردم اویغور ندارند. هر چند کسان زیادی را دیدم که با خشونت و درگیری مخالفند.

از خانم پلی‌بانی می‌پرسم که مردم اویغور از سال
۱۹۴۹ زمانی که دولت نو چین تأسیس شد، دور از هم‌زبانان و هم‌فرهنگان خود در آسیای میانه ماندند و راه‌های داد و ستد فرهنگی آن‌ها با مردم آسیای میانه تقریباً قطع شده است. این ۴۰ ساله مبارزه مردم اویغور که بعد از فروپاشی کشور ترکستان انجام می‌دهند، به کجا خواهد رسید؟

خانم پلی‌بانی در جواب می‌گوید که این موضوع در دیدگاه دولت چین کاملاً نادیده گرفته می‌شود و در این مدت
۴۰ سال تمام تلاش خود را داشته که مردم اویغور با هان‌های چینی آمیخته شوند و فرهنگ و زبان آن‌ها را از بر کنند. اتفاقی که تا به حال رخ نداده و مردم اویغور اصرار شدید در نگه داشتن هویت خود دارند.

باید تأکید کرد در زمانی که شوری سابق با مرزبندی‌های غیر طبیعی در آسیای میانه چندین کشور را به پا کرد، مردم زیادی در این مرزبندی‌ها، چه در چین و چه در آسیای میانه تا به حال با زبان و فرهنگ متفاوت در مزر کشوری متفاوت زندگی کنند.
بعد از فروپاشی شوروی این مرزبندی‌ها به ضرر این مردم انجام شده است. چون دیگر مثل دوران شوروی، سیستم مشترک آموزش بین این کشورها وجود ندارد و مردم اویغور نیز دیگر هیچ پشتیبانی از کشورهای هم‌فرهنگ خود دریافت نمی‌کند و دولت چین هم برای چینی ساختن آن‌ها تلاش می‌کند.

خانوم پلی‌بانی می‌افزاید: اتفاقی که الان دارد در ارومچی رخ می‌دهد، چیزی غیر منتظره‌ای نیست و بسیاری از کارشناسان انتظار این گونه واکنش مردم اویغور را داشتند. فرهنگ و زبان مردم اویغور، ترکی است و دین آن‌ها اسلام است؛ چیزی که با فرهنگ و زبان هان‌ها متفاوت است.

قوم هان که قبل از سال
۱۹۴۰ در شین‌جیان تعداد انگشت‌شماری داشتند، حالا به ۴۰ درصد افزایش یافته‌اند. شرایط مردم اویغور و هان شبیه مردم کشورهای آسیای میانه نیست. در آسیای میانه، مردم با این که زبان متفاوت دارند، اما دین مشترک دارند و هم‌زیستی بین آن‌ها راحت‌تر صورت می‌گیرد و داد و ستد فرهنگی - اجتماعی داشته باشند. اما «هان ساختن» مردم اویغور به مراتب غیر طبیعی‌تر است و شاید هیچ وقت هم صورت نگیرد.

از بتا پلی‌بانی می پرسم که در طول این سال‌ها، این چینی‌سازی مردم مسلمان تا چه حد عملاً از جانب دولت انجام گرفته و تا چه حد به نتیجه رسیده است؟
خانم پلی‌بانی می گوید: کاشغر یا مناطق مسلمان‌نشین چین، در راه ابریشم قرار دارد و تمام بناهای آن مربوط به قرن
۱۱ است. تصمیمی که دولت چین برای از بین بردن نشانه‌های فرهنگی آن‌ها انجام داده، می‌تواند یکی از همین اقدام‌ها باشد. اما باید بگویم که این پروژه جدیدی نیست و دولت چین سال‌هاست در حال تلاش برای تخریب بناهای قدیمی و ساختن بناهای جدید و امروزی است. پروژه‌ای که مردم اویغور به شدت مخالف آن‌اند و بارها اعتراض خود را بیان کرده‌اند.

اما آثار باستانی مردم اویغور بسیار چشمگیر است و نشان از دین و فرهنگ متفاوت آن‌هاست و دولت چین دوست ندارد هیچ در و دیواری به عنوان مدرک از تاریخ قدیمی و متفاوت اویغورها پیام دهد و برجا بماند.
از بتا پلیبانی می‌پرسم که چه قدر به موفق شدن مردم اویغور خوشبین است؟
وی می‌گوید مقابله با دولتی مثل چین کار آسانی نیست و مردم اعتراض و تجمع خودجوشی دارند و از قبل برنامه‌ریزی‌شده نیست. این می تواند باعث به جایی نرسیدن اعتراض‌های آن‌ها شود.
دوم این که مردم نزدیکان خودرا از دست داده‌اند و نگران فرزندان خود هستند و آن‌هایی که از روستاهای دوردست آمده بودند، دارند دوباره برمی‌گردند.

من فکر می‌کنم که زندگی در این منطقه بعد از این اتفاقات به شدت سخت خواهد شد و فشارهای بیشتری وارد خواهد شد و بیشتر از پیش تحت نظارت و کنترل دولت خواهد بود.
من خوشبین نیستم و می‌توانم بگویم که زندگانی در این منطقه برای اویغورها شبیه به دوزخ خواهد بود.

 

سایت تریبون

یئنیلییین یاز سسیل

سایین اسماعیل  جمیلی:   
قئرمیزیسی
قاراسی ، آغی
بیر  بئزین قیراغی
پاسلی  راسیزمه  پاسپان
دیلی   یالان  ، سؤزو  بوهتان 
الده سیلاح ، آخان  ناحاخ قان
وورولان  زنجیر، دولان  زیندان

دوغرولاری  دوغرایانلار 
آرزولاری قورودانلار
سئرتیق  یئرتیق  اوزلریله
دلیک  دئشیک  سؤزلریله
جها لتی  رذالتی  دوندان  دونا گیردیره نلر
قارا  ، قئرمز   جیندالارین  جیریقلارین  یامایانلار
دیسگینمه دن    ،  اوتانمادان
کاشغار لینین قوتسال  ایپک  دیاریندا  *
نباتینین  ،  شهریارین  تالان  اولان  تورپاغیندا  **
 
جر جنه وار  سورولرین   قودوردورلار
قان سالیرلار    ،   جان آلیرلار

ظلمون  زورو  چاغین چرخین   دوردورانماز
آییق  ، ساییق  یئنی نسلی  اویدورانماز
یئنی  عصرین  نفسیله
یئنیلییین  یاز سسیله
قوتسال  قودورقان  قودوزلار
گوندن  گونه  سارالیرلار   سوزاریرلار
چورویورلر   بوزاریرلار
                                                            

 

تیریبون سیته سی

اویغور مسلمانلاری نین قتل عامینا کیم اعتراض ائتمه لی دیر ؟

حسن راشدی   
گؤره سن  شرقی تورکوستان و یا چین استعمارچیلاری نین دیلی ایله دئسک چین اؤلکه سی نین سین کیانگ (سیجان ) ایالتینده یاشایان اویغور مسلمان تورکلری نین سون گونلرده چین لیلر طرفیندن قتل عامی آییق وجدانلاری اینجیتدی می ؟!
1940- جی ایلده مستقل بیر اؤلکه کیمی اداره اولونان " شرقی تورکوستان " سونرالار چین استعماری آلتینا کئچه رک بو اؤلکه نین بیر مختار ولایتی کیمی اداره اولماغا باشلادی ؛ لاکین 15 میلیونلوق اویغور تورکلری چین ترکیبینه کئچن گوندن بو گونه قدر چوخ چتین گونلرینی یاشاماقدا و شدتله آسیمیله اولماقدادیرلار !
مختار ولایت ده یاشامالارینا باخمایاراق مختاریت اختیاری اولمایان اویغور مسلمانلاری- نین دیل، تاریخ و کولتورلرینه صاحیب چیخمالاری نین جزاسی، سون گونلرده، ان آزی و چین دولتی نین وئردیگی رسمی رقملره گؤره 184 کیشی و قادینین  اؤلومو، ایکی مین نفرین یارالانماسی و 1400 نفردن چوخ توتوقلانماسی اولموشدور !
بو رقملر چین دولتی نین وئردیگی رسمی رقملردیر، لاکین غیر رسمی خبرلره گؤره سین کیانگ مختار ولایتی نین مرکزی و  3 / 2 میلیونلوق نفوسو اولان اورومچی و باشقا اویغور ساکینلی شهرلرده اؤلن، یارالانان و توتوقلانان اویغور مسلمانلاری نین سایی بو رقملردن نئچه قات آرتیقدیر !

چوخ شاشیردیجی دیر کی، چین اؤلکه سینده آسیمیله سیاستینه اعتراض ائدن اویغور مسلمانلاری نین قتل عامّینا اقدام ائدن چین دؤلتینه بیر چوخ اؤلکه مسئوللاری اعتراض ائدرکن ، بو تعداد مسلمانلارین اؤلومونه، یارالانمالارینا و توتوقلانمالارینا اؤلکه میز ایران مسئوللاری بی تفاوت قالمیشلار ؟!

آلمان اؤلکه سینده و بیر نژادپرست آدام طرفیندن اؤلدورولن میصیر اؤلکه سی اهالیسی مسلمان قادین " مروه الشربینی " نین اؤلومونه و ایتالیادا دموکراسی خواه تظاهراتچیلاری داغیتماغا اقدام ائدن ایتالیا پولیسینه اؤلکه مسئوللاریمیز، آلمان و ایتالیا دؤلتینه شدتلی اعتراضلار ائتمیش و حتی خانیم مروه الشربینی آدینا تهراندا نمادین تشییع جنازه اولموش و ایتالیا سفیری تهراندا خارجی ایشلر وزارتخاناسینا چاغریلمیش و ایران اسلام جمهوریتی نین اعتراضی ایتالیا سفرینه بیلدیریلمیشدیر.

اگر ادّعا ائدیریک بیزیم سیاستیمیز عین دیانتیمیزدیر، گؤره سن نه اوچون اؤلکه مسئوللاریمیزا چین اؤلکه سینده ان آزی 184 نفر مسلمان قادین و کیشی نین قتلی آلمانیاد اؤلن بیر نفر مسلمان قادین قدری و ایتالیادا دموکراسی ایسته ین ایتالیالی تظاهراتچیلاری قدر اؤنم و اهمیتی اولمامیش و ایران اسلام جمهوریتی مسئوللاری بو آچیق قتل عامه گؤره چین اؤلکه سی مسئوللارینا بیر اعتراض بئله ائتمه میشلر ؟ !  

 

قایناق:http://rashedi-hasan.blogfa.com/

کروبی: مقابل چشم مردم جوانان را کشته اند

 

0420809_fars_karrubi

 

دبیر کل حزب اعتماد ملی و رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، یکشنبه، در مراسمی که برای تقدیر از تلاش های حامیان انتخاباتی اش برگزار شد گفت: « مقابل چشم مردم جوانان را کشته اند و اینک می گویند ما اصلاً اسلحه ای دراختیار نداشته ایم. من به عنوان عضو این نظام از این دروغ های واضح و نسنجیده شرمنده هستم. »مقامات رسمی جمهوری اسلامی می گویند که ۲۰ نفر در اعتراضات دو ماه گذشته کشته شده ولی منابع غیر رسمی خبر از صدها کشته می دهند.  بیشتر بخوانید:عبادی: زنان آزاده جهان با مادران عزادار ایرانی همدردی کنند  مهدی کروبی افزود : «اکنون آنقدر به مردم دروغ گفته شده است که هر شایعه ای را مردم باور می کنند و این برای من یادآرو دوران مبارزه ام قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است.»به گزارش سایت سحام نیوز، پایگاه خبری حزب اعتماد ملی،  این مراسم قرار بود که در تالار سنتی عیقیق برگزار شود که به علت عدم ارائه مجوز از سوی فرمانداری تهران در دفتر امام جمارانی برگزار شد .آقای کروبی با اشاره به نامه نگاری های برخی از مسئولان به امام زمان گفت: «ابتدا آقایان می گویند که این افراد توسط نیروهای ما کشته نشده اند و انگاه به امام زمان نامه می نوسیند و می گویند که دست ما خالی بوده و هم شهید داده ایم و هم مظلومیم و هم ستم کشیده ایم و این دیگر جای بسی تعجب است.»این سخنان در حالی بیان می شود که سرلشگر فیروزآبادی، رییس ستاد کل نیروهای مسلح  اخیرا در نامه ای خطاب به امام زمان نوشت : « نیروهای حافظ امنیت هیچ‌گاه سلاحی در دست نداشتند و به کار نبردند. ماموران حفظ امنیت و مدافعان حریم قانون کتک خوردند، زخمی شدند، شهید شدند، بی رحمانه آنها را زیر چرخ‌های ماشین گرفتند، اما صبورانه با جانشان از مردم دفاع کردند؛ در مقابل آنها برای کشته‌های دروغی خود عزاداری کردند.»آقای کروبی همچنین در مورد نماز جمعه اخیر تهران، با اشاره به اینکه به وی حمله شده و عمامه وی را به زمین انداخته اند، گفت: « پس چگونه اینها می خواهند برخوردهای که با مردم صورت گرفته را کتمان کنند و یا به گردند دیگری بیاندازند . چرا که همه این اتفاقات مقابل چشم مردم صورت گرفته است.»دو روز پس از انجام نماز جمعه ۲۶ تیرماه به امامت اکبر هاشمی رفسنجانی که با استقبال عده زیادی از حامیان میرحسین موسوی و مهدی کروبی روبه‌رو شد، نیروی انتظامی از دستگیری ۴۰ نفر در حاشیه این مراسم خبر داد.مهدی کروبی همچنین ابراز امیدواری کرد که هر چه سریعتر حامیانش از زندان آزاد شوند. در پی اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، صدها نفر از فعالان سیاسی و مدنی و شماری از روزنامه نگاران دستگیر شده اند.محمد علی ابطحی، معاون رئیس جمهوری ایران در زمان محمد خاتمی، و هنگامه شهیدی، روزنامه نگار، از جمله حامیان مهدی کروبی هستند که بازداشت شده اند. بسیاری از نهادهای مدافع حقوق بشر در مورد وضعیت این یازداشت شدگان ابراز نگرانی کرده و می گویند گزارش هایی دریافت کرده اند که برخی از این زندانیان شکنجه شده اند.  

رادیو فردا

خامنه‌ای به «بزرگان جامعه»: مراقب نگفته‌های خود هم باشید

Grand Ayatollah Ali Khamenei

 دیکتاتور بزرگ علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنانی به مناسبت بعثت پیامبر اسلام به کسانی که آنها را «نخبگان و بزرگان جامعه» خواند هشدار داد که «باید مراقب گفتار و مواضع و حتی نگفتن‌های خود باشند».آیت‌الله خامنه‌ای افزود: هر فردی با هر عنوان و موقعیتی اگر بخواهد جامعه را به سمت ناامنی سوق دهد از نظر عموم ملت ایران انسان منفوری است. به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، علی خامنه‌ای گفت: «نگفتن مسائلی که باید گفت عمل نکردن به وظیفه است و گفتن مسائلی که نباید گفت عمل کردن برخلاف وظیفه است.»  بیشتر بخوانید:امام جمعه تهران: با سران اغتشاش بی‌رحمانه برخورد کنید آیت‌الله خامنه‌ای منتقدان خود را به برهم زدن امنیت کشور متهم کرد و گفت: «بزرگ‌ترین گناه برهم زدن امنیت است.» او افزود: «نخبگان مراقب باشند، زیرا در امتحانِ ِعظیمی قرار گرفته‌اند و موفق نشدن در این امتحان تنها مردود شدن نیست، بلکه موجب سقوط آنها خواهد شد.»سخنان رهبر جمهوری اسلامی در حالی بیان می‌شود که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در نماز جمعه گذشته که میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز در آن حضور داشتند بدون تایید نتیجه انتخابات ریاست جمهوری اخیر گفت که بخش بزرگی از مردم ایران درباره آن تردید دارند و باید اعتماد از دست رفته را بازگرداند. آقای رفسنجانی همچنین خواستار آزادی رهبران بازداشت‌شده اصلاح‌طلبان و زندانیان سیاسی اخیر و دلجویی از خانواده‌های داغدار و آسیب‌دیده شده بود. علی خامنه‌ای بار دیگر قدرت‌های خارجی را متهم به مداخله در امور داخلی ایران کرد و گفت: «در حالی که دخالت دشمنان، به‌ویژه نقش رسانه‌های آنها کاملاً آشکار است، ادعای عدم مداخله آنها در امور ایران نشان‌دهنده بی‌حیایی است.»وی دو هفته پیش نیز در دیداری که با جمعی از مردم داشت به «برخی دولت‌های غربی» شدیدا اخطار کرد که «مراقب رفتار خصمانه خود باشند، زیرا ملت ایران عکس‌العمل نشان خواهد داد.»اشاره رهبر جمهوری اسلامی به واکنش اغلب کشورهای غربی به‌ویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا به اعتراض مردم ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری است که محمود احمدی‌نژاد از سوی وزارت کشور دولت خود و شورای نگهبان و با تایید آقای خامنه‌ای پیروز آن اعلام شد.رهبر جمهوری اسلامی ایران با اعلام این که باید بین «اغتشاش‌گران» و مردم تفاوت قائل بود گفت: «البته رسانه‌های استکباری به منظور حمایت از اغتشاش‌گران آنها را مردم می‌نامند.»این در حالی است که از زمان آغاز اعتراضات مردم ایران تنها کسانی که در ایران از اغتشاش‌گری حرف زده و معترضان و حاضران در راه‌پیمایی‌های آرام مردم را «اغتشاش‌گر» خوانده‌اند مقامات حامی دولت محمود احمدی‌نژاد بوده‌اند. احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، از جمله این افراد است که دو هفته پس از آغاز ناآرامی‌ها، در نماز جمعه از قوه قضائیه خواست که «با سران اغتشاش که سر در آخور آمریکا و اسرائیل دارند قاطعانه و بی‌رحمانه برخورد کند» و تا آنجا پیش رفت که قتل ندا آقاسلطان در یکی از راه‌پیمایی‌ها در خیابان امیرآباد تهران را «کار خود اغتشاش‌گران» دانست.  

 

منبع:رادیو فردا

زیبا کلام ومقایسه اردوغان واحمدی‌نژاد

صادق زیباکلام در اعتماد ملی نوشت:

رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه جدای از آنکه کراوات می‌زند، هرگز نه ادعای رهبری جهان اسلام را داشته، نه خود را مدافع حقوق محرومان و ضعفا در دنیا اعلام کرده، نه گفته که می‌خواهد در برابر نظام سلطه بایستد، نه اعلام کرده که سازمان ملل، شورای امنیت و آژانس بین‌المللی هسته‌ای را به رسمیت نمی‌شناسد و نه برای خانم محجبه مصری که در آلمان به قتل می‌رسد تشییع‌جنازه سمبلیک به راه انداخته.

مع‌الذالک آنقدر در سیاست خارجی‌اش عزت دارد که برای بیش از یکصد مسلمانی که در چین به دست نیروهای چینی‌ کشته شدند و صدها نفر دیگر، که در ناآرامی‌های اخیر آن کشور بازداشت شده‌اند، به رهبر چین اعتراض کرد و برخورد با مسلمانان در آن کشور را نسل‌کشی خواند. او آنطور برای مسلمانان دیگر مرام داشت که به روس‌ها نیز در قبال کشتار مسلمانان چچن اعتراض کند.

یقینا بسیاری از مسلمانان جهان از «برخورد دوگانه» مسوولان ایران در قبال پایمال شدن حقوق مسلمین در دنیا در‌شگفت‌اند. در حالی که ما در قبال قتل‌عام 184 مسلمان چینی سکوت کامل می‌کنیم، که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، همزمان با آن وقتی یک شهروند آلمانی به یک شهروند دیگر که مسلمان هست و محجبه حمله کرده و او را به قتل می‌رساند ما تشییع‌جنازه سمبلیک راه می‌اندازیم. غرب و شرق، شمال و جنوب و صدر و ذیل بشریت را به زیر سوال برده و آن را محکوم می‌کنیم. یا در خصوص موضع‌گیری رئیس‌جمهور فرانسه در قبال مساله حجاب زنان مسلمان در آن کشور یقه چاک کرده و دستار می‌دریم، در عین حال نسل‌کشی، شکنجه سازمان‌یافته، بازداشت گسترده و از بین رفتن یک ملت مسلمان به نام چچن را اساسا نمی‌بینیم.

یکی از انتقادات جدی ما ظرف 30 سال گذشته همواره آن بوده که غربی‌ها در مورد حمایت و طرفداری از حقوق‌بشر دروغ می‌گویند. آنان به هیچ روی صداقتی در مورد حقوق‌بشر ندارند. حقوق‌بشر در دست قدرت‌های غربی یک سلاح سیاسی بیش نیست. آنان وقتی حقوق‌بشر در ایران نقض می‌شود (که البته این ادعای غربی‌هاست و حقوق‌بشر هیچ‌وقت در ایران نقض نشده و نخواهد شد) بلافاصله واکنش نشان داده و فریاد «وا حقوق‌بشرا» سر می‌دهند. اما زمانی که این حقوق در کشور متحد و طرفدار آنان نقض می‌شود سکوت کرده و دم برنمی‌آورند.

اگرچه که در عالم واقعیت چنین نیست و سازمان‌های مدافع حقوق‌بشر اساسا نهادهای مستقلی در غرب هستند و ربطی به دولت‌های غربی ندارند اما حتی اگر فرض بگیریم که چنین است و این انتقاد ما به غربی‌ها که آنان در مورد حقوق‌بشر استانداردهای دوگانه دارند، تازه می‌رسیم به موضع‌گیری ما در قبال پایمال شدن حقوق مسلمین در دنیا. اتفاقا ما نیز در مورد دفاع از حقوق مسلمانان در دنیا دقیقا استانداردهای دوگانه داریم. مهم نیست که آیا حقوق مسلمانان پایمال شده است یا نه، مهم آن است که این حقوق در کدام کشور پایمال شده، به عبارت دیگر پایمال‌کننده حقوق مسلمین و آزار دهنده مسلمین چه کسی است.

اگر پایمال‌کننده دوست و متحد ما باشد، یا به هر حال کشوری باشد که ما به واسطه رعایت اصل عزت در سیاست‌خارجی‌مان به آن وابسته هستیم و خیلی نمی‌توانیم «مستقل» عمل کنیم در آن صورت اصلا، به روی خودمان نمی‌آوریم که چه بر سر مسلمانان آن منطقه دارد می‌رود. همانطور که به‌زعم ما غربی‌ها در زمینه نقض حقوق‌بشر در کشورهای همپیمان و متحدشان سکوت کرده و خیلی به روی خودشان نمی‌آورند. اما اگر این نقض در کشورهای دشمن و مخالف‌مان صورت گیرد، آن‌‌وقت همه سراپا خشم و غضب می‌شوند و با تمام وجود در مقام داد و فریاد برای احقاق حق مسلمین به پا می‌خیزند. آلمان کشور مخالف ماست بالاخص با توجه به انتقادات صریح و علنی خانم مرکل به دولت ایران پس از انتخابات اخیر.

اگر در آن کشور یک شهروند نژادپرست که از مسلمانان و حجاب آنان متنفر است به یک خانم مسلمان حمله کند، از نظر ما مصداق کامل تجاوز به حقوق مسلمانان و حکایت از دروغ و فریب حکومت آلمان در مورد دفاع از حقوق‌بشر است. خیلی هم به اصل موضوع کاری نداریم که عملکرد یک شهروند چه دخلی به حکومت آلمان دارد. از دید ما عمل یک شهروند آلمانی مصداق نقض حقوق‌بشر از سوی حکومت و دولتمردان آلمان است ولی کشتار 184 مسلمان چینی از سوی ماموران رسمی حکومت چین، مصداق عمل خلاف حکومت چین نیست. سوال اساسی آن است که در اعمال این سیاست دوگانه در دفاع از مسلمانان جهان، ما به راستی هدفمان مجاب کردن کیست؟ مردم خودمان یا مسلمانان جهان؟

گسترش اعتراضات شبانه به کوچه ها

فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران: بنابه گزارشات رسیده از نقاط مختلف تهران اعتراضات شبانه ی مردم علاوه بر پشت بامها به کوچه ها گسترش یافته است.اعتراضات شبانه مردم تهران با شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور همچنان ادامه دارد. در روزهای اخیر که اسامی تعدادی از جوانان که در اعتراضات اخیرجان باختند به اطلاع مردم رسیده، شدت اعتراضات گسترده تر شده و اعتراضات علاوه بر پشت بام ها به کوچه ها نیز کشیده شده است.راننده ها نیز در خیابان با بوق زدن و سر دادن شعار الله اکبر با مردم همراهی می کنند. امشب نیز مردم شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور و در برخی مناطق می کشم می کشم آنکه برادرم کشت را از ساعت ۲۲ تا ۲۲:٣۰سر دادند. شدت اعتراضات در منطقه تهران پارس، تجریش، فاطمی، پونک، سید خندان بیشتر از مناطق دیگر بود. نیروهای بسیجی و لباس شخصی در کوچه ها و خیابان های تهران گشت می زنند، اما مردم چنان با خشم شعار می دهند که این نیروها جرأت نزدیک شدن به مردم را ندارند.

حضورمیرحسین موسوی درنمازجمعه

حضورمیرحسین موسوی درنمازجمعه 

 

 مهندس موسوی در پاسخ به دعوت مردم طی بیانیه ای اعلام کرد:  

روز جمعه مورخ 26/4/88 در میان صفهای شما حاضر خواهم شد. 

 

به گزارش قلم نیوز، مهندس میرحسین موسوی 

 در پاسخ به دعوت مردم درخصوص شرکت وی در نماز جمعه  

این هفته تهران بیانیه ای صادر کرد. 

 

متن کامل بیانیه موسوی به این شرح است:  

 

به نام خدا و با تقدیم سلام متقابل

از آنجاکه اکیداً پاسخ به دعوت همدلان و همراهان در راه صیانت از حقوق مشروع زندگی آزاد و شرافتمندانه را بر خود واجب می دانم، روز جمعه مورخ 26/04/88 در میان صف های شما حاضر خواهم شد.

  تمسک به حبلُ المَتین ایمان و قرار گرفتن در حِصن امن الهی که این دعوت شما متضمن آن است بهترین طریق وصول به آزادی های به ناحق مسلوب شده از ماست.

  با تقدیم احترام

برادر شما میرحسین موسوی

24/ 04/ 88

YAZIĞIM GƏLİR

DÜNYA KİMİYƏ KEF KİMİYƏ DƏHŞƏT

BUNLARİ QANANA YAZİĞİM GƏLİR

DUYUB DÜŞÜNDÜKCƏ ÖMRÜN SONUNU

İNSANAM İNSANA YAZIĞIM GƏLİR

 

DÖVRAN TƏZƏLƏDİ YENƏ DƏRDİMİ

SAZ NƏDİR BİLMƏYƏN TƏRPƏDİR SİMİ

BİR AĞILSIZ NAŞİ،ĞAVASLAR KİMİ

DÜŞƏNDƏ ƏMANƏ YAZIĞIM GƏLİR

 

ÖMÜR YOLLARİNDA AĞARDIB BİRÇƏK

AY ELLƏR،ATALAR ALİMDİR GƏRÇƏK

CÜT OLSA SERÇƏDƏ،ĞALİB GƏLƏCƏK

TƏK OLAN ASLANA YAZIĞIM GƏLİR

 

XİLQƏTIN SİRRİNİ DİYƏ BİLMƏRƏM

HƏR SÖZÜ AŞKAR EDƏ BİLMƏRƏM

NİYƏ SIZILDAYIR NIYƏ BİLMƏIRƏM

NALƏLİ KƏMANƏ YAZIĞIM GƏLİR

 

GÖZÜMDƏN YAŞ AXIR ÜZÜMƏ DƏNDƏN

AMAN AY AYRILIQ OLMAYAYDIN SƏN

BİR ÖLÜM YAXŞIDIR SÖYLƏMƏMƏK DƏN

TALEHSİZ CAVANA YAZIĞIM GƏLİR

 

BİR AN ÇATILMAZMI QAŞI AVCUNUN

AXMAZMI GÖZÜNÜN YAŞI AVCUNUN

DƏYƏNDƏ GÜLLƏSİ NAŞI AVCUNUN

YARALI CEYRANA YAZIĞIM GƏLİR

 

DÖVÜRÜN GƏRDİŞİNƏ OYA BİLMƏYİB

QƏLBİNDƏN QUBARİ YUYA BİLMƏYİB

EŞQİNİ KİMSƏYƏ DİYƏ BİLMƏYİB

GİZLİCƏ YANANA YAZIĞIM GƏLİR

 

ZALİM ZAMAN KİMİ ETDİ BƏXTİYAR

ÜRƏKLƏRDƏ KƏDƏR HƏSRƏT İNTİZAR

AMAN ALLAH DAĞLAR BOYDA DƏRDİ VAR

BƏHMƏN TƏK OZANA YAZIĞIM GƏLİR 

 

B. VƏTƏN OĞLU

 

فلک

NƏ QƏDƏR İSTƏYİRSƏ BİR O QƏDƏR FIRLANA QARŞIMA GAH ŞƏR ÇIXA GAH XEYİR DIĞIRLANA

ÇƏRXIFƏLƏK İSTƏYİR FIRLANA LAP TƏRSİNƏ

ƏQİDƏMİ HEÇ NƏYƏ DƏĞİŞMƏRƏM MƏN YENƏ

 B.VƏHABZADƏ

استقرار و تحکیم دولت کودتا و راه و سیاست آینده ما!

استقرار و تحکیم دولت کودتا و راه و سیاست آینده ما!
آراز بیلگین

شورای نگهبان استقرار دولت کودتاچیان را تایید کرد و با توجه به سرکوب خشونت بار معترضان و جمع آوری افراد فعال اصلاح طلبان و خالی شدن اطراف موسوی و کروبی از این نیروها عملا جبهه مخالفان احمدی نژآد در یک قرنطینه سیاسی قرار گرفته و ایزوله شده اند و عملا  کارکردی جدی نخواهند داشت. رفسنجانی نیز به خاطر اینکه عملا در نتیجه افشاگریهای جبهه اصلاحات در دوران حاکمیت خاتمی فاقد هرگونه پایگاه مردمی  است و بخاطر باخت استقلال خبرگان در انتخابات قبلی که تایید صلاحیت اعضای آن نیز از فیلتر شورای نگهبان منصوب خامنه ایی گذشته فاقد هر گونه توان رویارویی با خامنه ایی و احمدی نژاد است. لذا در حال حاضر نیرویی که بتواند حاکمیت رژیم را به چالش جدی بکشاند بسیار ضعیف و فاقد نظام و انسجام لازم برای به پایین کشاندن رژیمی از این نوع است.

در بعد خارجی مسئله، با توجه به شدت فشار بین المللی که با تصور تغییر رفتار دولت کودتا بر آن وارد میشود و با توجه به رفتار شناسی برخی افراد که عملا در این درگیریها از لاک خود بیرون آمده و نقش خود را در امور نشان دادند احتمال شدت عمل تشکیلات کودتا تا پایان دوره التهاب و فروکش کردن هیجان داخلی و بین المللی قوی است. لذا جو خفقان خشن همراه با اخبار قتل و دستگیری حداقل برای چند ماه دیگر ادامه خواهد یافت. پس از فروکش کردن هیجان دنیای غرب و باز شدن درهای گفتگو فشار در داخل نیز به حد نرمالی که  کودتاگران برای استقرار آن در داخل مد نظر دارند خود را نشان خواهد داد و میتوان در مورد روش قطعی مورد نظر خداوندگار رژیم و پیامبرش اظهار نظر کرد. در هر صورت این مجموعه خودکامه نشان داد که اهل سازش و تسلیم نیست و با توجه به اینکه کوچکترین عقب نشینی بقول خودشان مساوی نابودیشان است تغییری در مواضع آن در مقابل مخالفان درون نظام و همینطور بیرون نظام قابل تصور نیست. همانطور که قبلا نیز در اشاره به سخنان ولایتی اشاره شد رژیمی از آن دست رژیمهایی نیست که در صورت افزایش فشار تسلیم شود و یک چنین رژیمی در مقابل فشار کل ملت یک کشور برای به پایین کشیدنش به جای اینکه به فکر تسلیم باشد به فکر وارد آوردن تلفاتهای حتی میلیونی بر مردم خواهد افتاد. (ولایتی: حادثه میدان تیان آن من چین لکه بر چهره دولت این کشور خواهد بود اما این رژیم چاره دیگری نداشت! " این سخنان تاکید بر این است که این رژیم برای حفظ خود آماده پذیرش هر گون لکه ننگی است و تسلیم شدن در مقابل اراده یک ملت در ذهن آنها وجود خارجی ندارد) هم اکنون جو شایعه پراکنی مخالفان رژیم برای افزایش هیجان عمومی و در نتیجه فشار روانی بر کودتاچیان زیاد است و این میتواند نیروهای کم تجربه سیاسی را دچار اشتباه کند لذا به دوستان توصیه میشود بسیار محتاط باشند و بیش از آنچه به سخنان گروههای مخالف رژیم جذب شوند متوجه واقعیتهای رفتاری خود رژیم در چند ماه آینده و برنامه ریزی بر اساس آن باشند.

موضع آمریکا نشان از نامیدی آنها از مخالفان احمدی نژاد دارد و در هر صورت پس از گذشت این دوره هیجان در افکار عمومی، دولت اوباما به روش قبل از انتخابات خود که سیاست گفتگو با احمدی نژآد بود باز خواهد گشت و البته احتمال ناز و اطوار اولیه و  بعد گفتگواز سوی رژیم نیز زیاد است.

اروپا با  تمام مواضع تندی که در اوایل داشته هم اکنون رفتارش در حد حمایت از دیپلماتها محلی خود افت کرده است و نباید انتظار داشت که آنها نیز سیاست کلان خود را فدای نیروی محدود و شکسته خورده مخالفان احمدی نژآد و اپوزیسیون کنند، لذا گذاشتن انرژی در این زمینه و وقت گذرانی برای جلب نوعی از حمایت جهانی که باعث تغییر رفتار رژیم فعلی شود نادرست خواهد بود و ما مجبور به بازی با همین سازکار موجود و همین مهره های هر چند تحمیلی شطرنج سیاست هستیم. در حال حاضر آنچه حرکت ملی باید در پی آن باشد روند عادی فشار بر رژیم در چهارچوبهای قانونی داخل و قابل تحمل برای رژیم و فعالیت گسترده تر در سطح بین المللی برای ادامه سوق دادن پرونده نژآد پرستی و فاشیزم موجود به مجمع عمومی سازمان ملل می باشد. با توجه به افتضاحی که  رژیم در استفاده بیش از حد از خشونت و کشتار به بار آورده شانس تسریع روند اقناع ارگانهای بین المللی در این مورد نیز بسیار بیشتر شده است و اثبات این امر بعنوان یک واقعیت انکار ناپذیر بر فکر بین المللی در مورد نژآد پرستی موجود در ایران حمایت بین المللی را از حق تعیین سرنوشت ملتمان را تضمین خواهد کرد و در حداقل ما را به موقعیت مشابه پذیرفته شده ایی که اکراد در عراق کسب کرده اندخواهد رساند.

در این دوره درگیریها عملا حرکت ملی رویکرد ملی آزربایجان مبنی بر حرکت مستقل و هویت مستقل برای ملت آزربایجان جنوبی را به نمایش گذاشت و عملا نشان داد که درهیجانی ترین سناریوهای مخالفان رژیم نیز قدرت تعقل درست و مبتنی بر منافع ملی  محفوظ می ماند و آنها توان انحراف فکری ریش سفیدان حرکت ملی را ندارند. این امر گرچه در تلویزیونهای ایران محور تبلیغاتی  را برای تحریک غیرت تورکی در پی داشته است ولی عملا نشان میدهد گروههای مخالف رژیم که روی هیجان وارده بر فکر آزربایجان حساب میکرده اند نامید شده و در حال بازی های مضحک عوامانه در ذهنیت عمومی آزربایجان هستند. بیانیه کودکانه و درخواست عدم قهر با ملت فارس که برای تغذیه عوام الناس صادر شده بود خود نمونه بارزی از این اقدامات است. اما مطمئنان نخبگان این تشکیلاتها دقیقا دلیل عدم دخالت آزربایجان در درگیریهای اخیر و نقش رهبری افکار عمومی آزربایجان از سوی فعالین و گروههای ملی را میدانند لذا گروههای ملی و بویژه گوناز تی وی باید برنامه مدونی را برای توجیه افکار عمومی و ایجاد آگاهی در میان عموم ملت آزربایجان در مورد دلایل عدم ورود به درگیریها ترتیب دهند و در این برنامه با ارائه نمونه هایی از این سبک گفتاری تلویزیونهای اپوزیسیون و بیانیه های کودکانه آنها از هر گونه تاثیر منفی تبلیغات عوامانه و عوام فریبانه این تلویزیونها و گروهها جلوگیری کنند. حماقت آنها و یا زرنگ بازی در تحقیر کارکرد حساب شده یک ملت به یک اصطلاح کودکانه "قهر"  نشان میدهد که رفتار ما در مقابل این طیفها باید قاطع و عاری از هر گونه تسامح باشد.

در زمین تعامل با گروههای سیاسی سراسری و ایران محور نیز باید از این پیروزی ناشی از سکوت و خودداری هدفمند و فعال برای ابراز حاکمیت ملی بر افکار و رفتار ملی در آزربایجان  در مقابل این گروهها استفاده نمود و این گروهها را در مورد حق تعیین سرنوشت ملتمان به تمکین وا داشت.

این فشار بر گروههای سراسری و ایران محور بطور حتم یکی از سه نتیجه احتمالی زیر و یا ترکیبی از آنها را در پی خواهد داشت:

1-  گروهها به رو نمایی افکار نژآد پرست خود نسبت به آزربایجان و ملت آن خواهند پرداخت و بجای زانو زدن و التماس به حمله و التماس وارونه خواهند پرداخت.

نتیجه و منافع این رفتار آنها برای ما:

رسواتر شدن آنها نزد افکار عمومی آزربایجان و دادن آتوهای رفتاری بیشتر برای استفاده از آن در فعالیتهای داخلی و خارجی و رد صلاحیت آنها بعنوان یک نیروی آلترناتیو و نیز اثبات خوی نژآد پرستی پارسیان در مجامع و افکار داخلی و بین المللی.

در داخل نیز طبیعتا باید ما از هر گونه فعالیت آنها و سوء استفاده از ملتمان جلوگیری کنیم.

2-  تلاشهای سازش کارانه  آلوده به فریب و نیرنگ این گروهها برای جلب همکاری:

نتیجه و منافع این رفتار:

گرفتن اقرار از این گروهها و استفاده از آن در میان افکار داخلی و خارجی و ایجاد نظارت بین المللی بر میزان وفاداری آنها بر این تعامل دروغ آلود و نیز افشای 85 سال جنایت و نژآد پرستی علیه ملیت و وطنمان در داخل و خارج و فشار بر افکار ملیت پارسی و پارسیگرا برای تغییر رفتار و ایجاد شکاف در جبهه متحد نژآدپرستی و آریایی گری موجود و نیز ارائه اعترافات به مجامع بین المللی برای مشخص تر کردن چهره نژآدپرستی موجود در ایران.

در این وضعیت نیز حرکت ملی باید هرگونه حرکت این گروهها در آزربایجان برای سوء استفاده از پتانسیلهای ملتمان را منهدم و بی اثر سازد.

هر گونه رفتاری از دو نوع فوق این گروهها و مقابله ما با آنها، عملارژیم را در جهت حفظ تعادل قوا و نیز جلوگیری از حاکمیت یافتن فکری گروههای برانداز رژیم به سوی نوعی از سیاست تحمل و عدم تلاش برای حذف نیروی ملی سوق خواهد داد و فعالیتهای حرکتهای ملی را که در چهارچوب افکار و منافع رژیم جدیدجمهوری اسلامی بیشتر تحمل خواهد کرد و البته باید در این زمینه مراقب هر گونه تلاش رژیم برای ایجاد نیروی موازی و منحرف ملی نما در سرزمین مان باشیم. (با توجه به سابقه رژیم در ساخت پژاک در مقابل دموکراتهای کوردستان)

3-  تعامل واقعی: این تعامل که باید در صورت وقوع (البته احتمال آن چیزی نزدیک به صفر است) باید با اخذ توافق و تعهدات کتبی از طرف مقابل برای به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملت آزربایجان حتی در مورد گزینه استقلال باشد. در صورتی که چنین تعهدات مکتوبی که لزوما باید در مراجع حقوقی بین المللی نیز  افشا گردند تا  بعنوان بخشی از گفتمان و مکتوبات این گروهها در فعالیتهای داخلی و بین المللی در آینده  مرسوم گردند میتوان در مورد چهارچوبهای همکاری که باید مشخصا همراه با تاکید بر هویت مستقل ملی و سرزمینی آزربایجان جنوبی باشد با این گروهها وارد همکار شد. در این زمینه نیز هرگونه فعالیت مستقیم این گروهها در سرزمین آزربایجان نیز باید ممنوع باشد و این گروهها باید هر گونه طرحی را از طریق کانال حرکت ملی و متناسب  با چهارچوبهای ملی ما ارائه کنند و مجری مستقیم آن حرکت ملی و سیاست اجرایی آن نیز توسط فعالان و گروههای ملی ما تعیین و تنظیم شود و حرکت ملی در اجرا و یا عدم اجرا و رد و قبول آنها که تنها میتوانند بعنوان طرحهای پیشنهادی و نه دستوری و تحمیلی باشند مختار و تصمیم گیرنده اصلی خواهد بود. و در هر صورت این گروهها نباید اجازه هیچ اقدام کوچک یا بزرگ مستقیم در آزربایجان را داشته باشند. در اقدامی متقابل باید تمام مناسبات ملی آزربایجان مورد تایید و حمایت آنها قرار گیرد و آنها نیز انرژی مورد نیاز ما برای اجرای طرحهای ملی ما در اختیار ما قرار دهند.

لازم به تاکید قاطع است که هرگونه همراهی با گروههای ایران محور بدون در نظر گرفتن راه کارههای فوق ذلت بار و در معنای واقعی پذیرش حاکمیت و آنها و اسارت خواهد بود و فعالین ملی باید در مقابل هر گونه اقدام سازش کارانه هر گروه و شخصیتی در این خصوص محکم و قاطع عکس العمل لازم را نشان دهند. 

 

سایت آزاد تریبون

برقراری و حاکمیت "دمکراسی" در ایران غیر ممکن است

بخشی  از  "چرا استقلال می خواهیم مسئله ملی و سوسیالیستهای آذربایجان جنوبی"

سول گون آز

تعدادی از احزاب ایرانی حل مسئله ملی را با برقراری " دمکراسی" در ایران ممکن میدانند. آنها نخستین و برترین ضامن تحقق خواسته های ملی را گذر به دمکراسی و سیستم مردمسالار میدانند. ولی تا کنون هردولتی که در ایران سر کار آمده،  خود را دمکرات،  مدافع دمکراسی و مردمسالاری نامیده اند.

آنها نه تنها حقوق ملیتها را در ایران  تامین نکرده بلکه با تمام قدرت و با شقاوتی بی حد و اندازه در سرکوب ملتها  کوشیده اند. اما از نظر ما  آلترناتیو دموکراسی بسیارفریبنده و دروغین بوده و در تقابل با استقلال ملتها قرارگرفته است. بنا به دلایل مختلف زیر، برقرای و حاکمیت "دمکراسی" در ایران غیر ممکن است.

1 - در ایران ملتهای مختلف زندگی میکنند، ایران برای تحت سلطه در آوردن ملتها، آسمیله کردن آنها، برای استثمار، برای استعمار وبه غارت بردن منابع و ثروتهای آملتها به زور و سلاح متوسل می شود واعتراضات  آزادیخواهانه ملل تحت ستم را سرکوب میکند.  اگر یک روز دولت ایران چماق، سرنیزه، توپ وتفنگ را کنار بگذارد همه ملتها استقلال خود را اعلام می کنند. بنا بر این هر دولتی بخواهد ایران و تمامیت ارضی ایران را حفظ کند  نمی تواند با دموکراسی به میدان بیاید.

بنا بر این تا زمانیکه ایران کثیرالملله باشد دولت مرکزی و ملت حاکم برای آسمیله کردن، غارت و سرکوب آنها مجبور به ایجاد سیستمی استبدادی و دیکتاتوری است.

2 – درایران نفت عاملی دیگر برحاکمیت استبداد و خودکامگی است. در ایران سرنوشت دمکراسی به نفت هم گره خورده و نمی توان در بررسی دموکراسی ازنقش و تاثیرات نفت چشم پوشی کرد.

 نفت شاهرگ اقتصاد ایران میباشد. نفت بعنوان کالا یا محصولی عمده نه تنها به اقتصاد بلکه به قدرت وسیستم سیاسی ایران حیات میبخشد. دولت بورژوایی ایران برای تامین بودجه ومخارج عظیم دولتی، نفت و گازرا به انحصار کامل خود در آورده است. در صد بزرگی از بودجه ایران توسط نفت و گازتامین می شود. بنا به آمارهای دولتی،  ایران در سال جاری نزدیک به دویست میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است. در طی دهها سال گذشته دولتها درایران به منابع و درآمدهای عظیم  نفت وابسته شده اند ودولتها به هیچ قیمتی حاضر نیستند دست از آن بکشند و یا شریکی بخود بگیرند.  در چنین وضعیتی غیر قابل تصور است که رژیم و سیستم بورژوایی، فاشیستی و شوونیستی ایران بتواند ترکها، کردها، ترکمن ها، بلوچها و عربها را شریک خود کرده و بخش عمده درآمد نفت را به آنها دهد.

 امروز در جهان برای بدست آوردن نفت و سودهای آن جنگهای خونینی در جریان است. در داخل ایران، دولت ایران برای تسلط به منابع نفتی، جنگ آشکار و پنهانی را با جناحها، احزاب، گروههای سیاسی  پیش می برد. بورژوازی حاکم در ایران آگاه است که حداقل دمکراسی رابطه دولت و ملل ساکن در ایران را تغییر خواهد داد.  یعنی با بر قراری دموکراسی ملل تحت ستم و گروههای سیاسی در حاکمیت و تصمیم گیریهای سیاسی و اقتصادی ایران  دخالت خواهند کرد و درآمدهای نفتی و غیره را در بین خود تقسیم خواهند کرد.

 دولت مرکزی ایران این کالای استراتژیک  و محصول تعیین کننده را به انحصار خود در آورده و در تولید، صادرات و فروش آن دخالتی مستقیم و کنترلی متمرکز دارد. دولت برای حفظ این منبع عظیم ثروت احتیاج به سیستمی پلیسی و سرکوبگر دارد تا هر نیروی رقیب را از میان بر دارد. حد اقل در طول  یک قرن گذشته دولتهایی که به نفت  وابسته بودند همیشه دیکتاتوری را در جامعه حاکم ساختند و در این پروسه هر چه در آمد و قیمت نفت افزایش پیدا کرده دولتها  استبدادی تر شده و همه آزادیها را سرکوب کرده اند و درست بر عکس آن یعنی هر چه قیمت نفت کاهش یافته  دولتها در برابر آزادیها عقب نشسته و اندک فضای دمکراتیکی ایجاد شده است. بنا بر این قیمت و در آمدهای نفتی با آزادی و دمکراسی رابطه معکوسی داشته است.  به همین جهت دولت بورژوایی هر گونه مطالبه دمکراتیک و آزادیخواهی را با گلوله و زندان پاسخ داده وحتی اپوزیسیون بورژوایی درون وبرون حاکمیت را هم تحمل نکرده است.

دولتهای ایران  و خریداران غربی نفت مدافع انحصار و تمرکزدر ایران بوده و هر نوع دخالت، تقسیم قدرت و کشمش را مضر به رابطه خود درخرید و فروش نفت و قراردادهای  خود میدانند. آنها برای حفظ آرامش و نشاندن مخالفان در سر جای خود برسیستم استبدادی تکیه میکنند. چونکه  بنا به تجربه جهانی هر بحرانی یا ایجاد شرایط دموکراتیکی در کشورهای استبدادی باعث بسته شدن شیرهای نفت و قطع  قرارداد های نفتی شده است.

از سوی دیگر، یکی از تاثیران مهم دیگر نفت بر عدم دمکراسی در ایران این است که درآمدهای عظیم  نفتی یا منابع فسیلی، دولت ایران را از نطر مالی تامین کرده و وابستگی آنها را به مالیاتهای مردم کاسته است. دولت بخاطر تامین بودجه اش از طریق نفت مالیاتها راکاهش داده و زندگی قشری از جامعه را با در آمدهای نفتی تامین میکند وبا وابسته کردن آنها به خود انگیزه مبارزه  و ایجاد تغییردر جامعه را در آنها از بین می برد. بدین صورت دولت وابستگی خود را از درآمدها و مالیاتهای مردم کاسته و یا بکلی از بین برده و در نتیجه دولت ملزم به  پاسخگویی در برابر مطالبات و اعتراضات بخش وسیعی از محرومان جامعه، ملتهای تحت ستم ، کارگران و زحمتکشان نمی بیند و یا لزومی به گزارش دهی از درآمدهای نفتی و هزینه ها به مردم نمیبیند. با فروش نفت تاکنون دولت ایران از نطر مالی تامین بوده و وابستگی مالی به مردم نداشته است و به همین علت  نه تنها مردم را در حاکمیت ، تصمیم گیریها و اداره  امور دخالت نداده  است بلکه  علاوه بر اعمال سرکوب و دیکتاتوری آشکارا در جامعه، قدرت نظامی، پلیسی و اطلاعاتی خود را روز بروز قدرتمندتر کرده است.

نفت مانع و بلای دیگری بر ضد آزادی و دمکراسی در ایران است. تا زما نیکه ایران نفت عربهای ال –احواز را به غارت ببرد و آن را در اختیار داشته باشد، دموکراسی به ایران روی نخواهد آورد.

اگر ملت ترک وملل تحت ستم و احزاب سیاسی آنها بپذیرند که برقراری دموکراسی به دلایل مختلف در ایران امکان ناپذیر است در آن صورت حقوق ملی خود را در استقلال، تشکیل کشورو دولت مستقل  جستجو خواهند کرد

 

3 -  در ایران احزاب و دولتهای بورژوایی اسلام را به عنوان ایدئولوژی دولتی قبول کرده و مذهب شیعه را قانونا دین رسمی کشورمی پذیرند و دین را بر تمامی شئون زندگی انسانها  حاکم و غالب میکنند. دین و دموکراسی دشمنان آشتی ناپذیر همدیگر هستند. مردم  ضد انسانی و ضد دمکراتیک بودن اسلام را تجربه کرده و جنایات اسلام راحد اقل درایران، سومالی و افغانستان وغیره  شاهد بوده اند. در کشوری که دین ازدولت و سیاست جدا نباشد  دمکراسی نمیتواند در عمل موجویت یابد. در سطح غیر دولتی هم  انسانهایی که سالیان طولانی با افکار وعقاید ضد دمکراتیک اسلامی پرورده شده اند ظرفیت قبول و اجرای اصول "دمکراسی" را در طی پروسه ای کوتاه  ندارند که حداقل حقوق ملتها را درآینده ای نزدیک تضمین کنند

.

4 - چه کسانی یا احزابی می خواهند دمکراسی را در ایران رهبری و نهادینه بکنند؟ به نظر ما امروز هیچ  یک از احزاب سیاسی چپ و راست سراسری و ایرانی دمکراتیک نیستند. هر چیزی ساختار و اجزا و عناصر  تشکیل دهنده ای دارد. مثلا مولکول آب از ترکیب دو اتم هیدروژن و یک اتم آکسیژن تشکیل می شود که بدون یکی از اتمها نه مولکول و نه آبی برای زندگی خواهیم داشت. به همین صورت دموکراسی هم عناصر تشکیل دهنده خود را لازم دارد. در ایران از ترکیب دولتهای ضد دمکراتیک، احزاب ضد دموکراتیک، مذهب و افکار و فرهنک ضد دمکراتیک پدیده ای بنام دمکراسی ایجاد نمیشود. یعنی در ایران دمکراسی نه عناصر تشکیل دهنده دارد و زمینه مادی برای تولد آن.  بنا بر این دموکراسی با تکرارآهنگهای زیبا و خوشایند دموکراسی برقرار نمی شود یعنی  با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.

احزاب ضد دمکراتیک فعلی ایران  توان برقراری دمکراسی را در ایران ندارند. احزابی که هنوز موجودیت ملتها را قبول ندارند چگونه می توانند دمکرات باشند؟ چگونه این احزاب چیزی را که قبول ندارند میخواهند آنر تحقق بخشند ؟

 بنا بر این امکان تحقق دمکراسی در ایران  وجود ندارد که بتواند مسنله پر اهمیت امروز یعنی مسئله ملی راحل کرده و پایه های محکم ستم ملی را در آذربایجان جنوبی فرو ریزد.

 

5 - اگرعکس قضیه را بررسی کنیم یعنی فرض کنیم که " دموکراسی حلال مسئله ملی باشد" باز به نتیجه درست نرسیده و مسئله ملی بی جواب  خواهد ماند. امروزه  بسیاری دموکراسی را مترادف  با دمکراسی و سیستمهای حاکم در اروپا تعریف میکنند و می خواهند عین دمکراسی غربی را درایران پیاده کرده و بدین گونه ستم ملی را بر اندازند. ما تجربه غرب را هر روزشاهد هستیم و می بینیم که دمکراسی غربی  حتی در دمکراتیک ترین کشورها نه تنها نتوانسته است مسئله ملی را حل کند بلکه برعکس، دمکراتیک ترین کشورهای دنیا به اقلیتهای ملی یا ملل ضعیف ستم ملی اعمال می کنند. به همین جهت اسکاتلندیها، ایرلندیها و ولزیها خواهان استقلال از بریتانیا، کورسی ها، بریتونها و باسکها خواهان استقلال ازفرانسه، کبک ها خواهان استقلال از کانادا، باسکها ، کاتالانها و غیره خواهان استقلال از اسپانیا، تای رولها خواهان استقلال از ایتالیا، فلیش و والتونها خواهان استقلال از بلژیک هستند و غیره.

بنا به آنچه که ما در اروپا تجربه می کنیم  بخوبی می دانیم  که  دمکراسی بورژوائی ازحل مسئله ملی  عاجز است. بنا بر این ایده برقراری دمکراسی در ایران ذهنی و غیر عملی بوده و دعوت  ملت ترک به زیر پرچم دموکراسی ایرانی  به نفع  ترکها نمی باشد

در ایران حتی به فرض محال،  اگر دمکراسی حاکم شود و ملل تحت ستم برای ماندن در چارچوب ایران رفراندوم برگزار کنند، بدون کوچکترین شکی اکثریت ملتها در ایران مانند کردهای کردستان جنوبی درعراق، به استقلال و حاکمیت ملی خود رای خواهند داد. بعبارت دیگر عمر جغرافیایی و مرزهای ایران به اتمام رسیده و تجزیه ایران درهرشرایطی اجتناب ناپذیر شده است

www.solgunaz.com

ملت بزرگ و تاریخ ساز ترک

به مناسبت گرامیداشت سالانه  سردار غیور ترک، بابک – تیرماه 1388

 

 بابک خرمدین قهرمان تاریخ ترکان ایران، و سردار دلیری بود که با "ظلم وظالم"  و با  "تجاوز و متجاوز"  مبارزه کرد، تا " ملت و سرزمینِ" اباء و اجدادی عصر خویش را از قهرِ قهاران،  جبر جباران، و  تجاوز متجاوزان، نجات دهد.  او، سرانجام نیز، با قبولِ افتخارِ شهادت، خون خود و یارانش را  تقدیم ملت بزرگ خویش کرد.  روحشان شاد، و  راه مقدسشان مستدام باد.

اینجانب  ضمن گرامیداشت یاد و نام این سردار مبارز، فرصت را مغتنم شمرده یادآوری چند نقطه  ضروری را به محضر ملت بزرگِ ترکانِ ایران،  بویژه خطه مبارز آذربایجان، بر خود وظیفه  میدانم:  

1- آنچه امروزه ملت بزرگ ترک در ایران شدیدا به آن نیاز دارد، اتحاد و یکپارچگی تمامى اقشار ملت ترک در  کشور، و همچنین اتحاد و همدلی تمام  سلایق و تفکرات بر محورِ "هویت طلبیِ ترک"  است.  این وظیفه ای است خطیر بر عهد عموم ملت، اعم از زن و مرد و پیر و جوان، بویژه اهلِ قلم  و صاحبانِ کلام،  که  این مهم را به منصه ظهور برسانند.

2- زبان هرملت، اساسِ فرهنگ،   و از همه مهمتر ضامن هویت و بقاء آن ملت است.  امروزه در ایران به ویژه خطه آذربایجان، بر عموم ملت ترک، علی الخصوص بر علما، دانشگاهیان، بازاریان،  و جوانان،  فریضه ای واجب است که،  در رسمی کردن زبان ترکی در سراسر مناطق ترک نشین ایران به طرق مختلفِ مدنی و معقول تلاش نمایند.

3- به گواهی تاریخ، سرزمین ایران  میراث اباء و اجدادِ ملل ترک  است  و در هر عصری ترکان ایران برای بقاء حاکمیت وهویت خویش جانفشانیها کرده اند.   از وجب به وجب خاک ایران،  بوی خون جوانان و شهیدان ملت بزرگ ترک بمشام میرسد، تاریخ گواه این مدعاست.   لذا بر فرد فرد ملت بزرگ ترک ایران حق است که میراث دار اجداد،  و حافظ  محصول، و حرمت دارِ خون شهدای خویش باشند.

4- به قضاوتِ تاریخ، ملت ترک،  ملتی مدنی و مدنیت ساز بوده است. در این راستاست که  تمامی فعالیتهای اجتمایی ملت بزرگ ترک، اعم از تجمعات، مراسم، اعتراضات،  میبایست در چهارچوب، اصولِ  مدنی، دموکراسی  و حقوق بشر باشد.

سرافراز باد ملت بزرگ و تاریخ ساز ترک

عزیزیم وطن یاخشى               گئیمه یه کتان یاخشی

 گزمه یه غریب اؤلکه             اؤلمه یه وطن یاخشى

علی رضا – نظمی افشار

11 / 4 / 1388  - کالیفرنیا . آمریکا 

جنبش اعتراضی علیه کودتای انتخاباتی و ملیت های ایرانی

• به روند گسست و عدم همبستگی با حرکت ها ی ضدتبعیض و انسانی ملیت های تحت ستم بایستی پایان داد. و زمینه های همبستگی را در کلیه عرصه ها تقویت نمود. امروز نیروهای سیاسی ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور بایستی برچسب های واهی نظیر "تجزیه طلب"، "عامل اجنبی" و ... را کنار گذارند ...


اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد اعتراضات وسیعی را در شهر تهران موجب شد. معترضین به رهبری آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی نتایج را تقلب بزرگ نامیده و با استناد به برخی از شواهد و مدارک خواستار ابطال انتخابات گردیدند. موج اعتراضات منجر به راهپیمایی های میلیونی و چند صد هزار نفری در تهران و شهرهای بزرگ ایران انجامید. از سوی مقابل به دستور ولایت فقیه سید علی خامنه ای با معترضین به طور خشونت بار و شدیدا برخورد شد، جنبش اعتراضی دوهفته ادامه یافت که در روزهای آخر شکل پراکنده ای به خود گرفت. این اعتراضات بنا به گزارشات دولتی منجر به کشته شدن حدود بیست تن از تظاهرکنندگان، زخمی شدن صدها نفر و دستگیری بیش از هزار نفر گردید. سازمان های مدافع حقوق بشری تعداد بازداشتی ها را بیش از دو هزار نفر اعلام کرده اند.
یک نکته بسیار مهم در ارتباط با این اعتراضات محدود ماندن دامنه آن به تهران و چند شهر بزرگ دیگر است. و اقلیت های ملی و قومی در این اعتراضات شرکت فعال و گسترده ای نداشتند. در تبریز حرکات محدودی صورت گرفت، در کردستان به ابتکار فعالین حقوق بشری کرد یک روز اعتصاب عمومی اعلام گردید که به جز شهر سقز در جای دیگر هیچ بازتابی نداشت. در ترکمن صحرا به جز گرگان که چند مورد راهپیمایی اعتراضی در آن جا صورت گرفت مورد دیگری مشاهده نمی شود، در اهواز نیز شاهد اعتراضات دانشجویی بودیم و عرب های خوزستانی بیشتر شاهد رویدادها بودند و در میان بلوچ ها نیز شاهد حرکتی معین نبودیم.
علت و یا علل این گسست میان جنبش ها را در چه عواملی می توان دید؟ و چگونه می توان در آفرینش رابطه و پیوند منطقی بین آن ها موثر بود؟

بی اعتمادی
یکی از عوامل مهم گسست، بی اعتمادی ملیت ها و اقوام تحت ستم ایرانی نسبت به مجموعه عناصر حکومتی است که خود ناشی از سرکوب جنبش های حق طلبانه ملیت ها توسط جمهوری اسلامی در همان آغاز روی کار آمدنش می باشد. بخشی از رهبران جنبش اعتراضی و اصلاح طلبان امروزی در آن روزها خودشان در زمره سرکوبگران این اقوام وملیت ها بودند.

جنگ قدرت
در جریان انتخابات ریاست جمهوری بویژه در مناظرات تلویزیونی آشکار شد که جنگ بین دو قطب اصلی قدرت است. در یک سو ولایت فقیه، سید علی خامنه ای و دارو دسته اش و در سوی دیگر هاشمی رفسنجانی و همدستانش قرار دارند. این جنگ قدرت هیچ نزدیکی با منافع و موقعیت ملیت های تحت ستم ندارد، لذا از نظر آن ها طرف یکی را گرفتن نه تنها سودی به حال شان ندارد بلکه در پایان جنگ قدرت چه بسا خطر قربانی توافق های احتمالی طرفین قدرت شدن نیزوجود دارد. هر چند که تقریبا در کلیه انتخابات گذشته ملیت های تحت ستم به اصلاح طلبان رأی دادند، اما آن ها در جنگ بین خامنه ای و رفسنجانی جانب احتیاط را گرفتند.
جنگ قدرت حکومتی با حضور مردم در خیابان ها تا حدود زیادی از دست دو باند رقیب خارج گردید و جناح ولایت فقیه که انتخابات را با تقلب به نفع خود پایان داد، موفق شد با توسل به خشونت و کشتار و دستگیری معترضین، جنبش رامهار کند.      

تنها گذاشته شدن جنبش های مناطق ملی از سوی دیگر مناطق ایران
مهمترین عامل گسست بین جنبش اعتراضی و جنبش های ملیت های تحت ستم ایرانی را در برخورد منفعلانه نیروهای سیاسی و فعالین مدنی تهران و به طور کلی نیروهای سیاسی متعلق به ملت فارس بایستی جستجو نمود. به طور مثال در سال ۱٣٨۶ ترکمن های بندر ترکمن نسبت به قتل فجیع حسام الدین خدیورصیاد ترکمن تظاهرات اعتراضی شدیدی نمودند که بشدت سرکوب گردید اما این اعتراض ترکمن ها و سرکوب آن ها توسط رژیم با سکوت از سوی فعالین سیاسی مواجه شد. در سال ۲۰۰۵ مردم عرب خوزستان علیه تبعیض بپا خاستند، نه تنها هیج گونه همبستگی (نه در داخل و نه در خارج) با آنها دیده نشد بلکه بسیاری از فعالین سیاسی همصدا با جمهوری اسلامی حرکت اعتراضی عرب ها را "تجزیه طلبانه" خواندند و عاملان این حرکت مردم را ستون پنجم امریکا و اجنبی دانستند.
در سال های اخیر بسیاری از جوانان و فعالین مدنی بلوچ تحت بهانه های واهی "عامل بیگانه" توسط رژیم اعدام گردیده اند، از جمله به وبلاگ نویس بلوچ یعقوب مهر نهاد می توان اشاره کرد. علیه این اعدام ها هیچ واکنش اعتراضی دیده نشد.
مدارس و مساجد اهل سنت در مناطق مختلف در سال ۱٣٨۷ تخریب و تعطیل گردیدند. اعتراض اهل سنت به این اقدامات با واکنش شدید نیروهای امنیتی رژیم روبرو شد که منجر به بازداشت تعدادی از معترضین گردید. در رابطه با تخریب مساجد اهل سنت، نمایندگان مجلس طی نامه ای به رئیس جمهور ولایت فقیه، احمدی نژاد خواستار معرفی و مجازات خرابکاران مسجد و مدرسه ابو خنیفه شدند که نتیجه آن بازداشت تعداد دیگری از روحانیون اهل سنت و زندانی شدن عده ای از آن ها بود. افکار عمومی اهل سنت هیچ گونه همبستگی را از سوی دیگر هموطنان ایرانی خود شاهد نبود.
میتوان دهها مورد از این دست بی توجهی ها در رابطه با هریک از ملیت های تحت ستم کشورمان را نام برد. از جمله جنبش گسترده ترک های آدربایجانی در سال ۲۰۰۵ و یا دستگیری گسترده هویت طلبان آذری در سال ۱٣٨۷، حرکت های گسترده اعتراضی در کردستان مخصوصا در ۱٣٨۵ مهاباد و قتل فجیع شوانه قادری و یا یازداشت های فعالین مدنی کرد و ... که در مجموع با بی تفاوتی نیروهای سیاسی فارس روبرو بوده و در بهترین حالت به انعکاس اخبار و رویدادها بسنده کرده اند. چنین کنشی طبعا واکنش طبیعی خود را نیز در پی دارد.
در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در آق قالا کاندیدای ترکمن اکثریت آراء راکسب نمود و نام وی در لیست نتایجی که از سوی شورای نگهبان اعلام شد قرار داشت. اما کمی دیرترزمانی که دست اندرکاران حکومتی دریافتند که فرد مورد نظرشان رأی لازم را بدست نیاورده، با یک تقلب انتخاباتی نتیجه دیگری از سوی شورای نگهبان اعلام گشت و فرد شکست خورده انتخابات به مجلس فرستاده شد. مردم ترکمن به این تقلب انتخاباتی آشکار به طرق گوناگون اعتراضات گسترده ای کردند ولی همان گونه که همگان می دانند نتیجه ای نگرفتند. اعتراضا ت ترکمن ها بدون هیچ حمایتی از سوی نیروهای سیاسی غیرحکومتی، توسط ارگان های سرکوب خوابانده شد.   

راهکار چیست؟
به روند گسست و عدم همبستگی با حرکت ها ی ضدتبعیض و انسانی ملیت های تحت ستم بایستی پایان داد. و زمینه های همبستگی را در کلیه عرصه ها تقویت نمود. امروز نیروهای سیاسی ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور بایستی برچسب های واهی نظیر "تجزیه طلب"، "عامل اجنبی" و ... را کنار گذارند. چرا که این اتهامات شایسته دیکتاتورها و نیروهای ستمگری ست که به حرکت حق طلبانه مردم باور ندارند. همان گونه که دنیا نیز شاهدش بود رژیم جمهوری اسلامی تظاهرات اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری را ساخته و پرداخته اجنبی و بیگانه قلمداد می کند.
تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که جنبش های مردمی زمانی پیروز شده اند که هرگاه همبستگی و اتحاد و همدلی بین ملیت ها و اقوام ایرانی برقرار شده باشد. امروز آگاهی های ملی و شناخت مسئولیت بین همه ملیت های ایرانی به درجه ای از رشد رسیده است که مشکل بتوان با نادیده گرفتن و یا سرکوب نمودن آن ها زمینه تغییرات بزرگ در جامعه را فراهم ساخت. جنبش ها و حرکت های مردم در مناطق ملی ایران نیاز دارند که ازسوی فعالین مدنی و نیروهای سیاسی متعلق به مناطق دیگر ایران مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرند. در واقع این فعالین مدنی و سیاسی بایستی در حرف و عمل نشان دهند که ایران متعلق به همه ایرانیان است و چنانچه ملیتی، قومیتی در هر گوشه ایران مورد ستم و سرکوب قرار گیرد با صدای رسا علیه این اجحافات بر خیزند. و نشان دهند که واقعا معتقدند که ایران متعلق به همه ایرانیان است. 

سایت آزاد تریبون 

بدون تبریز هیچ جنبشی در ایران موفق نمی شود

مجید نظری:      حرکت بزرگ اعتراضی بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در دو هفته بعد از انتخابات در حالی صورت گرفت که تبریز بزرگترین غایب این حرکت اعتراضی بود. البته نه تنها تورکهای آذربایجان بلکه کردها، عربها، بلوچها و ترکمن ها نیز در این اعتراضات غایب بودند. حال که کمی از التهاب روزهای پس از انتخابات سپری شده است جا دارد هر چند مختصر به تحلیل علل این عدم حضور ملت های غیرفارس در جنبش اعتراضی ضد حکومت اسلامی بپردازیم.
 


سابقه تاریخی
کسی که اندک معلوماتی در مورد تاریخ معاصر ایران دارد بخوبی می داند که در یکصد سال گذشته آذربایجان و به ویژه تبریز همواره در کانون مبارزات دمکراتیک، عدالت طلبانه و آزادیخواهانه قرار داشته است. جنبش مشروطه اگرچه بعدها از مسیر اصلی خویش منحرف گشت اما در سایه پایمردی مردم تبریز به رهبری انجمن غیبی و سردار و سالار ملی به پیروزی رسید. در جریان انقلاب اسلامی نیز قیام 29 بهمن تبریز بزرگترین ضربه را بر پیکر رژیم پهلوی فارس گرا وارد نمود. تورکهای آذربایجان در کادرهای رهبری گروهها و تشکیلات ضد رژیم حضور تعیین کننده ای داشته اند. آیت اله شریعتمداری بعنوان یک روحانی آذربایجانگرا و ضد ولایت فقیه بیشترین محبوبیت را در آذربایجان داشت.
 
سهم آذربایجان از این انقلابات
اگرچه آذربایجان بیشترین مشارکت را در انقلابهای سده اخیر داشته است اما هیچ سود و نفعی از این انقلابها نبرده است. آذربایجان چه در دوران حکومت پهلوی و چه جمهوری اسلامی (اصلاح طلبان و محافظه کاران) مورد ضلم مضاعف قرار گرفته است. اقتصاد و صنعت آن روبه ضعف گذاشته و مظاهر فرهنگی و زبانی آن مورد تمسخر، تحقیر و تبعیض قرار گرفته است. بیشترین جکها و فیلمهای تحقیر آمیز بر علیه آذربایجانیها ساخته شده است. سرمایه گذاری که در استان کرمان در طول دوران سازندگی صورت گرفته است سیصد برابر سرمایه گذاری در استانهای تورک نشین کشور بوده است. سهم آذربایجان از این انقلابها پس روی، تحقیر، تبعیض، زندان و مرگ بوده است. بعلت عدم رسمیت یافتن زبان تورکی این زبان که زبان نزدیک به اکثریت مردم ایران می باشد رو به نابودی گذاشته است.
 
رویکرد سیاسیون و روشنفکران فارس به مسئله ملیت ها
متاسفانه علیرغم تاکید صریح قانون اساسی سیاسیون و روشنفکران فارس، ایران را نه تنها کشوری کثیرالمله نمی دانند بلکه آن را ترکیبی از اقوام و خرده فرهنگها ارزیابی می کنند. علیرغم اعتراض گسترده ملت آذربایجان در خرداد 1385 به این نگرش که در قالب شعار "هارای هارای من تورکم" تبلور یافت، باز هم سیاسیون و روشنفکران فارس با آذری نامیدن آنها قصد کندن این ملت از هویت ملی و زبانی تورک خویش را دارند. رویکرد روشنفکران و سیاسیون فارس به مسئله ملیتها همواره معطوف به سانسور و انکار آنها بوده است.
 
توهم توطئه علیه ملیت های غیرفارس
حکومت و تشکیلاتهای سیاسی درون حکومتی و برون حکومتی همواره با دید سوظن به مطالبات ملی ملل غیرفارس نگاه کرده و هرگز توان نگرشی دمکراتیک به این مطالبات را نداشته اند. در حالیکه حق تعیین سرنوشت ملی یک حق دمکراتیک و شناخته شده بین المللی است طرح این حق از سوی نخبگان غیرفارس را معاذل با تجزیه طلبی فرض کرده و در یک اقدامی غیر اخلاقی، علیه حرکتهای ملی صف کشیده اند. استفاده از زبان مادری حق مسلم هر انسان است. در حالیکه تقاضای رسمیت یافتن زبانهای غیرفارس در ایران و به ویژه زبان تورکی معادل با تجزیه طلبی در نظر گرفته شده است. این رویکرد باعث شده که جریانات روشنفکری فارس زبان و تمرکزگرا ضمن سانسور اخبار حقوق بشری در مناطق غیرفارس خشنودی ضمنی خود از بازداشت و شکنجه فعالان هویت طلب تورک و غیرفارس را ابراز دارند.
 
سانسور آذربایجان و سایر ملل غیرفارس
در چند سال گذشته چندین حرکت بزرگ اعتراضی از سوی تورکها و سایر ملل غیرفارس ازجمله اعراب، بلوچها و ترکمن ها بر علیه سیاستهای تبعیض آمیز و تحقیرآمیز رژیم صورت گرفته که با سوظن روشنفکران و تشکیلاتهای اصلاح طلب حکومتی و غیر حکومتی مواجه شده و به شدت سانسور شده اند. قیام سراسری خرداد 1385 که در تبریز و 25 شهر آذربایجان برعلیه سیاستهای تبعیض زبانی و نژادی حکومت احمدی نژاد صورت گرفت شدیدا مورد بی مهری و سانسور قرار گرفت. در صورتیکه دهها نفر کشته، صدها نفر مجروح و هزاران نفر روانه زندان شدند عمده خبرگزاریهای و سایتهای خبری در قبال آن سکوت کردند. هیچ جریان روشنفکری و سیاسی در مقابل این خشونت های رژیم موضع گیری نکرد. حتی یک تجمع یکصد نفره به نفع آذربایجان در هیچ جای ایران ترتیب داده نشد. هیچ سایت اصلاح طلب خبری در خصوص جریانات آذربایجان منتشر ننمود. همایش اعتراضی میلیونی قلعه بابک بایکوت و تحریف شد. صدای هزاران تورک هویت طلب شنیده نشد. دانشجویان هویت طلب آذربایجانی در سلولهای انفرادی مورد شدیدترین شکنجه ها قرار گرفتند. تنها در یک میهمانی افطار در تهران بیش از بیست روشنفکر آذربایجانی دستگیر شد و صدها تن در تظاهراتیکه بمناسبت روز جهانی زبان مادری صورت گرفت بود بازداشت شدند و هیچ روشنفکر فارس و تمرکز گرا به نفع این جنش مدنی آذربایجان و برعلیه سیاست سرکوب رژیم موضعگیری ننمود. مقالات روشنفکران و نخبه های آذربایجانی سانسور گردید و بجز یکی دو سایت چپ گرا هیچ سایت اصلاح طلب آنهارا چاپ ننمود.
 
سکوت نشانه بی اعتمادی
آنهائیکه نه چشمی برای دیدن و نه گوشی برای شندین دارند، نمی توانند سکوت تبریز را تفسیر کنند. سکوت تبریز نشانه بی اعتمادی به جریانات اصلاح طلب و دمکراتیک در تهران می باشد. سکوت تبریز پاسخی محکم به خبرگزاریهائی چون بی بی سی بود که همواره سیاست ضد تورک را در برنامه های خود دنبال می کنند. سکوت تبریز اعتراض به سانسور آذربایجان و چشم پوشیدن از مطالبات برحق آن داشت. دوران حمایت کورکورانه از جنبشهای مبهم سراسری مرکزگرا در آذربایجان بسر رسیده است. بعضی ها فکر می کردند چون موسوی تورک هست حتما تبریز در خط اول اعتراضات خواهد بود اما سکوت تبریز بلوغ سیاسی آن را اثبات نمود. این سکوت نشان داد که صرف تورک بودن دلیل حمایت نخواهد بود. سکوت تبریز نشانه بی اعتمادی به سید خندان و طرفداران آن بود که با ایجاد جوکهای ضد تورکی قصد تخریب آذربایجان را داشتند. این سکوت تا زمانیکه رویکرد اصلاح طلبان و گروههای مخالف درون حکومتی و برون حکومتی تغییر نکند همچنان ادامه خواهد داشت.
 
آیا راهی برای جبران وجود دارد؟
تنها راه برای جبران بی اعتمادی ملت آذربایجان به تهران برسمیت شناختن حقوق ملی آذربایجان از سوی جریانات سیاسی مخالف  می باشد. دو حق اساسی و دمکراتیک ملت آذربایجان یعنی" جق تعیین سرنوشت ملی" و "رسمیت یافتن زبان تورکی" بایستی برسمیت شناخته شود. دو حق اساسی که بدون آنها دمکراسی در ایران معنی و مفهومی نخواهد داشت. برسمیت شناختن این دو حق به معنی برسمیت شناختن تجزیه طلبی و فروپاشی ایران نیست. نگرشهای توهم زا بایستی پایان پذیرد. ملت آذربایجان خواهان آزادی و دمکراسی واقعی در ایران است. نوعی از دمکراسی که در آن حقوق ملی و زبانی همه ملل در آن برسمیت شناخته شده و مورد احترام باشد. تشکلهای ملی غیرفارس بایستی بتوانند نمایندگی بخشی از ملت آذربایجان را که برای بدست گرفتن این حقوق مصمم هستند را داشته باشند. قرار نیست هر حزبی لزوما در تهران و به نفع تهران فعالیت کند. ایران فقط تهران نیست. در صورت تایید مطالبات ملت آذربایجان و سایر ملل غیرفارس و رفع سانسور از آنهاست که سیل بزرگ ملل غیرفارس براه خواهد افتاد و دودمان نظام دیکاتوری حاکم بر ایران را برخواهد چید. والا خواهش و تمنای افرادی چون حسن شریعتمداری در صدای آمریکا نیز دردی را درمان نخواهد کرد. بدون تبریز دمکراسی در ایران جایگاهی ندارد و بدون تبریز هیچ جنبشی در ایران پیروز نخواهد شد.
منبع:سایت تریبون 

بابک آدلی دایانیشما

 

 

بابک  بوگون بیر آد دگیل
یوز ایللری   آشیب   گلن
عصیرلره      یئنیلمه ین
قهرمانلیق       دستانیدیر
ده ده قورقود ائللرینین
ایگیرد اوغلان قوچ قیزلارین
اوزانلرین ،  قوپوزلارین
کیملیگینین  کئشیگینده
یئلمازلارین
وارلیغینین  عنوانیدیر 

 بابک  آدلی  دایانیشما
گله جگه آرخا دوران
قورتولوشا کؤرپو  اولان
کؤنوللرده  سارای سالان
چنلی  بئلده دولت قوران
ملتیمین  فرمانیدیر.

داغ داغ  دردی داغا دؤنن
دؤنه دؤنه  درده دؤزن
گؤزگو کیمی بوز  گؤل ایلن
دینج  گؤرونن
ساوالانین  وولکانیدیر

ائلی  دوستاق  
دیلی  یاساق
آنلی آچیق ، ایگیرد قوچاق
ترک ائلیمین  سهندیدیر سلطانیدیر.

بذ  قالاسی
داش  قایالاردان اولوشان
بولودلارا سینه گرن


زیروه ده بیر قالا  دگیل
کئچمیشیمین ، وارلیغیمین
اؤلمز  ، سؤنمز  چراغیدیر
قودوز  قودورقان  یادلارا
قارشی گلن قدرتیمین  اوجاغیدیر

ظولمه   زورا  خیانته
گئریلیگه  جهالته
باش  ایمه ین
سئوگیمیزین  اوردوسودور
گووه نیدیر  دایاغیدیر

بابک  بوگون بیر آد دگیل
آرزولارلا   ییرقالانان
اوره کلرده  دالغالانان
آذربایجان  ملتینین   بایراغیدیر 
                                                                      اسماعیل جمیلی 

تیربون سایتی

مصباح یزدی. موضع مردم عادی ما باید اطاعت مطلقه باشد

اشنایی با مهمترین اصل در سیاست اسلامی یعنی ولایت مطلقه فقیه
  پاسخها بر اساس استفتائات از دفتر حضرت ایت ا.. مصباح یزدی تنظیم شده است.

س: ایا ولایت فقیه مستقیما توسط مردم انتخاب می شود؟

ج: بدلیل اینکه عقل مردم  قاصر از پی بردن به فقیه افقه ، اعدل، اعلم و اتقی می باشد، ولی فقیه بصورت غیر مستقیم و از طریق مجتهدین تایید شده از طرف شورای نگهبان انتخاب می شود و لذا بصورت
انتخاب غیر مستقیم مردم می باشد.
البته اینها همه ظواهر امراست و الا انتخاب مستقیما توسط خداوند تبارک و تعالی انجام می شود و اوست که دلهای مجتهدین مجلس خبرگان را بسوی ولی فقیه می گرداند.

س: ایا ولایت فقیه محدودیت زمانی دارد (مثلا چهار یا پنج سال) یا مادام العمر است؟
ج: بدلیل اینکه ولی فقیه نایب امام معصوم ومنتخب و منصوب از طرف خداوند تبارک و تعالی است ، نامحدود و مادام العمر است.
 
س: آیا ولی فقیه در مقابل سایرین پاسخگوست؟

ج: خیر ، ایشان فقط در مقابل خداوند تبارک و تعالی پاسخگوست و در مقابل سایر افراد
غیر پاسخگوست.
 
س:ایا ولی فقیه برای مردم عادی نقد شدنی است؟

ج:خیر همانگونه که عنوان شد
عقل مردم عادی قاصر ازورود به این مسائل است و اساسا مردم عادی حق ورود به سیاست را به این معنا ندارند.
 
س:ایا ولی فقیه از طرف سایر فقها نقد شدنی است؟

ج: خیر ، سایر فقها حق دخالت در حکومت را از حیث اینکه فقیه هستند ندارند و از این لحاظ فرقی با مردم عادی ندارند ،لذا موضع سایر فقها و حتی مراجع نیز اطاعت است و ولی فقیه برای فقها نیزمثل سایرمردم
غیر قابل نقد است.
 
س:ایا اعضا مجلس خبرگان رهبری یا رئیس ان میتوانند از رهبری سئوال نمایند؟

ج: مجلس خبرگان رهبری مجرای تجلی و ظهور مقام عظمای ولایت است ولی در ادامه کار
هر گونه نظارت به هر صورت باطل است و حتی نوشتن نامه به ایشان حرمت شکنی محسوب می شود چون همانگونه که گفته شد از ایشان نباید در مورد اعمالشان سئوال کرد.
نمونه این حرمت شکنی نامه اخیر اقای رفسنجانی (رئیس مجلس خبرگان رهبری) به مقام معظم رهبری بود ، که شاهد بی پاسخ گذاشتن نامه از طرف مقام ولایت بوده ایم که خود بهترین جواب است.
 
س: اختیارات مقام عظمای ولایت محدود است یا نامحدود

ج: مقام عظمای ولایت دارای
اختیارات نامحدود است و می توانند درزمانی که لازم می بینند حتی واجبات شرعی مثل حج را نیزبرای مدت محدود تعطیل کنند تا چه رسد به تصمیمات جزئی تراز قبیل عزل و نصب مقامات و ...
 
س:ایا اختیارات مقام عظمای ولایت به مکان خاصی ( مثلا یک کشور خاص) محدود می شود؟

ج: خیر ، اختیارات مقام عظمای ولایت هیچ قید مکانی ندارد و ایشان
ولی امر مسلمین جهان هستند.
 
س: آیا قانون اساسی قیدی برای اختیارات مقام ولایت محسوب می شود؟

توضیح اینکه دریافتیم که اختیارات مقام عظمای ولایت در قید مکان و زمان خاص نیست، حال در خصوص قوانین وضع شده از طرف بشر (مثل قانون اساسی) چطور؟
ج: خیرانچه در قانون اساسی در رابطه با اختیارات مقام عظمای ولایت امده صرفا نمونه و
کف اختیارات است و نه سقف ان و همانگونه که از عنوان ولایت مطلقه مشخص است ، این ولایت مطلقه بوده و در هیچ قید قانونی نمی گنجد و الا مطلقه نبود.

س: با توجه به دستور و تاکید قران کریم مبنی بر بر مشورت ، ایا شورای فقها میتواند گزینه دیگری باشد؟

ج: خیر ، ولایت درادامه رسالت و امامت بوده و در هر زمان مجرای فیض و عنایت الهی واحد است و لذا
شورای فقها باطل است.  

س: موضع ما در مقابل اوامر ایشان چه باید باشد؟

ج: چون ایشان نایب امام زمان (عج) می باشند، موضع مردم عادی ما در قبال ولایت مطلقه، باید
اطاعت مطلقه باشد و تفکر و سئوال در مورد عملکرد ایشان از وساوس شیطان است که باید به خداوند متعال پناه برد.

مسئله ترکستان شرقی و معادله‌ دموکراسی‌خواهان در ایران

سید حیدر بیات: اعتراض ترکهای مسلمان ترکستان چین و سکوت سیاستمردان ایرانی در دوسوی جبهه قدرت و اپوزسیون درسی بزرگ را را به ما می‌آموزد. درسی که هر روزه میشود آن را آموخت و همه روزه هم فراموش می‌کنیم.

تابناک محسن رضائی در کنار ایرنای احمدی نِژاد، سحام نیوز کروبی، پیک نت و گویا نیوز اپوزسیون یکصدا در کنار دولت جمهوری اسلامی و صدا و سیمای ایران سکوت کرده‌اند. طبق قطعی‌ترین آمارها بیش از صد و پنجاه و شش نفر مسلمان چینی توسط چینی‌ها کشته‌اند اما سایتها و رسانه‌های ایرانی از دادن اخبار قطره‌ای هم دریغ می‌کنند.

ایران از جنایت داشناکها در مقابل کشتار غیرنظامیان قره‌باغ و خوجالی حمایت کرد. این حمایت در سطح حکومتی به خاطر مسئله توازن قوا در جهان و حمایت از بلوک شرق، و در میان روشنفکران ایرانی به مثابه حمایت از نژاد آریایی صورت ‌پذیرفت.


بعد از حمایت از داشناکها اکنون چینی‌ها نیز در مقابل ترکان ترکستان شرقی از سوی ایران و پان فارسیسم حمایت (سکوت به مثابه حمایت) می‌شوند.


بعد از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری در ایران شاید امیدی به بهبود رابطه جهان ترک و دموکراسی‌خواهان ایرانی (فارسی) وجود داشت. اما مسئله ترکستان شرقی دوباره معادله‌ها را برهم زد. ترک‌ستیزی فصل مشترک نخبگان روسی، چینی‌ و فارسی است. به عبارت دیگر دموکراسی‌خواهان ایرانی (فارسی) به مسئله انسان بما هو انسان اعتقادی ندارند و ساختارهای کهن شعوبی و نِژادپرستی در ذهن آنان نشکسته است.


اگر کسی این مسئله را قبول ندارد سری به رسانه‌های چینی، روسی و فارسی بزند. 

سایت تیریبون

رویدادهای سین‌‌کیانگ و وظیفه‌ی ما

نامه سرگشاده‌ ایواز ط.اها نویسنده آذربایجانی در باره حوادث سین‌ کیان.گ چین  
ایواز طاها:  اویغورهای ایالت سینجان [سین‌کیانگ] چین در معرض کشتار بیرحمانه قرار گرفته‌اند. دولت چین که از سال‌ها پیش دست به تغییر ترکیب جمعیت در این ایالت زده است، اینک کمر به نابودی میراث فرهنگی اویغورها در شهرهای اورومچی، کاشغر و تورفان بسته است با این بهانه که در جای آثار تاریخی فرسوده ساختمان‌ها و ائلمان‌های مدرنی خواهد ساخت. در مقابل این تخریب و کشتار هدف اعتراض مسلمانان اویغور روشن است: دفاع از هویت ملی، حفظ میراث تاریخی و انتخاب شیوه‌ی دلخواه زندگی.


تأکید آنان بر این خواسته‌های ساده و انسانی باعث شده است که با حمله‌ی چینی‌های چماق‌به‌دستِ "هان" روبرو شوند. چماق‌دارانی که با تانک‌ها و زره‌پوش‌های ارتش حمایت می‌شوند. به گفته‌ی منابع رسمی چین تاکنون 156 نفر از اویغورها کشته، هشتصد تن مجروح شده و هزاران نفر به زندان افتاده‌اند. طرفه آنکه دولت چین نیز از تئوری رسوا و کهنه‌ی توطئه برای کشتار مردم سود برده است. به گفته‌ی رئیس حزب کمونیست در ایالت سینجان، سلسله‌جنبانِ حوادثِ اخیر خارجی‌ها بوده‌اند. دولتیان مثل همیشه با تأکید بر فاعلیت خارجی، چشم خود را عامدانه بر قابلیت داخلی بسته‌اند.
ما این رویکرد ضد انسانی را محکوم می‌کنیم اما در این محکومیت نباید چشم در راهِ همنواییِ دولتِ ایران بمانیم. درست در لحظه‌ای که رسانه‌ی دولتی به خاطر قتل دلخراش زن مصری در بخش‌های مختلف خبری خود اشک می‌ریزد، با بی‌پروایی تمام از کنار فاجعه‌ی سینجان می‌گذرد. چرا که اگر سیاست اقتضا کند خون این یک نفر از آن دهها نفر بسیار رنگین‌تر است. دولت و رسانه‌ی دولتی ایران به رغم آن‌همه گلودریدن‌ها در حوادث غزه اینک سکوت پیشه کرده‌اند تا بهای فروش طلای سیاه و خرید آب‌نبات‌چوبی‌های چینی را بپردازند. قضیه ساده است: موضع‌گیری‌های دولت فعلی بر خلاف سروصداهای بسیار از سرِ غیرت دینی و اخلاق سیاسی نیست، تداوم رویکردهای ابزارانگارانه و درازآهنگ به شأن انسان است
مثال بارز این ابزارانگاری «حوادث فلسطین و جمهوری آذربایجان و چچنستان» است. دولتی که پول و رسانه و سیاستش را در قمار فلسطین گذاشته است چگونه است که با مجریان تسویه‌ی نژادی هفده هزار نفر ساکنان شهر "خوجالی" بهترین روابط سیاسی و اقتصادی ایجاد کرده است. در حالی که بیست درصد از خاک دومین کشور شیعه‌ی جهان تحت اشغال ارمنستان است چگونه است که دولت ایران پیوسته سنگ حقوق مردم سرزمین‌های دور را به سینه می‌زند؟ آیا یک‌ونیم میلیون مسلمان ستم‌دیده‌ی آذربایجانی که بیش از پانزده سال است در چادرها زندگی می‌کنند همچون فلسطینیان مستحق غمخواری نیستند؟ اندکی دورتر مگر روس‌ها ملت مسلمان چچن را تسویه‌ی نژادی نکردند؟ مگر جوهر دودایف معمار سربلندی چچن‌ها به موشک بسته نشد؛ اصلان مسخداوف ترور نشد؛ زلیم‌خان یانداربایف آواره‌ی قطر نگشت؛ مگر یک دست‌نشانده‌ی روس به نام رمضان قدیراوف با چماق‌بدستانش در ویرانه‌های گروزنی به حکومت نرسید؟ اینان برای کاهش آلام فرزندان شیخ شامیل (روحانی مبارز قفقازی که سالیان سال لرزه بر اندام روس‌ها انداخت) چه کردند جز سکوت و احیانا تمجید از روس‌ها. مگر نمی‌دانند که در جریان جنگ چچن از یک میلیون نفر ساکنان چچنستان 260 هزار نفر هلاک شدند که 42 هزار نفرشان را کودکان تشکیل می‌دادند؟ چگونه است که در سوک مسلمانان در جایی گلو می‌درند و درجایی دیگر پوزخند می‌زنند؟ مبنای نظری این رویکرد ساده است: وقتی سیاست دینی شود دست آخر دین نیز سیاسی خواهد شد و تاوان‌اش گردن‌نهادن به رویکردهای غیراخلاقی و مصلحت‌گرایی‌های ضد انسانی در سیاست خواهد بود.
در اینجا قصد نقد کارنامه‌ی دولت فعلی در میان نیست چرا که کار آن از نقد گذشته است، دغدغه‌ی ما خطاب به وجدان بیدار انسان‌هاست. حال که چنین شده است و نهادهای قدرت در قبال مصیبت بزرگ کشتار مسلمانان چین سکوت پیشه کرده‌اند از آیات عظام، حجج اسلام، دانشگاهیان، روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان توقع دارد وحشیگری سازمان‌یافته‌ی دولت خودکامه‌ی چین   را محکوم نمایند.
 


منبع:سایت تیریبون

Uyğur üsyanı: Çini sarsıdan qadın kimdir

Rabiya KadirÇinin 7-ci varlı adamı, Bill Qeytsin dostu uyğurların anası
Çinin Sincan (Şərqi Türküstan) bölgəsində çinlilərlə uyğurlar arasında qanlı qarşıdurma yaşanır. Çin rəhbərliyinin əmri ilə bölgəyə hərbi qüvvə yeridilməsi nəticəsində rəsmi rəqəmlərə görə 200-dən çox, uyğur öldürülüb

Bu hadisələr bizi hazırda dünyanın hər hansı başqa yerində yaşanan faciələrdən daha artıq ilgiləndirir. Çünki orada yaşayan və qətl edilən uyğurlar soydaşlarımızdır. Türkdürlər, türkcə danışırlar... Türkü dünyaya tanıdan nəhənglərdən olan, məşhur “Divani-lüğəti-t türk”ün müəllifi Mahmud Kaşqarlı oralıdır

Çin hökuməti uyğurların ayağa qalxmasının arxasında Rabiya Kadirin durduğunu iddia edir. Kimdir Rabiya Kadir? Nə qədər gücü var? Nə istəyir

Uyğurların anası

Hazırda ABŞ-da yaşayan Rabiya Kadir Çinin ən varlı qadınlarından biridir. Çindəki mövcud siyasi rejimə qarşıdır. Uyğurlara azadlıq verilməsini istəyir. Beynəlxalq Amnistiya Təşkilatının üzvüdür. Müsəlmandır. Qadın hüquqları müdafiəçisidir. “Uyğurların Anası” kimi tanınır. Dünyaya “Çin vətənimizi işğal edib, bizi zorla Çin dilində danışdırırlar, uyğurları yox edirlər” deyə hayqırır.
Əri keçmiş siyasi məhbusdur

Keçmiş siyasi məhbus olan əri Siddiq Ruzi 1996-cı ildə ABŞ mühacirət etdikdən sonra Çin hökumətinin gözü onun üzərinə daha ciddi çevrildi. O zamanlar Rabiya Kadir millət vəkiliydi, toxunulmazlığı vardı, amma bunların heç biri Çin rejimi üçün o qədər də əhəmiyyət daşımırdı
Ərinə məktub yazdı, həbsə girdi

Çin Hökuməti, səsi getdikcə daha çox çıxmağa başlayan Kadirin millət vəkili mandatını aldı və 1999-cu ildə onu 8 il həbsə məhkum etdi. Günahı nə olsa yaxşıdı? ABŞ-dakı ərinə Çində çıxan əsas qəzet başlıqlarını göndərməsi!!! Onu dövlət sirrini xaricilərə yaymaq, separatçılıq və dövlət əleyhinə fəaliyyətdə günahlandıraraq, 6 il həbsdə saxladılar

Nobel Sülh mükafatına namizəd oldu

Kadir həbsdə olduğu müddətdə insan hüquqlarının müdafiəçisi kimi bir çox mükafatlara layiq görüldü. ABŞ və beynəlxalq təşkilatların təzyiqi ilə 2005-ci ildə azadlığa çıxan Kadir, 2006-cı ildə Nobel Sülh mükafatına namizəd göstərildi.

Bill Qeytsin ən yaxın dostu

Həbsdən çıxdıqdan sonra dünya dövlətlərinin təzyiqi ilə pasport aldı və Çini tərk etdi. O gündən bəri Dünya Uyğur Birliyinin adından konfranslar keçirir. O, Bill Qeytsin yaxın dostu kimi tanınır.

Dünyanın ən varlı adamlarından biri

Məşhur “Forbes” jurnalı tərəfindən 1994-cü ildə Çinin ən zəngin 7-ci adamı olaraq göstərilən Kadir, səsini çıxarana qədər nümunəvi vətəndaş kimi göstərilirdi. Böyük bir supermarket işlədən Kadir, müsəlman qadınların iş tapıb işləməsini təşviq edən bir xeyriyyə təşkilatının qurucusudur.

11 uşaq anası

bütün həyatı boyunca uyğurların dünyadakı səsi olan Kadir düz 11 uşaq anasıdır. Hələ Sincanda yaşadığı vaxtlarda bir Fransa qəzetinə verdiyi müsahibədə “Mən super qadın deyiləm. Sadəcə, bir ailənin anasıyam” demişdi: “Güc hamımızın içində var. Mən sadə xalqıma yardım etmək istəyirəm. Bacardığı qədər, bəzi şeyləri dəyişdirməyə çalışıram

Türkiyə ona viza verməyib
Uyğur türklərinin liderlərindən olan, dünyanın mükafatlara layiq gördüyü Kadirin dərdlərindən biri də Türkiyədən az dəstək görməsidir. Hətta o cəviyyədə ki, “Türkiyədən viza belə ala bilmirəm” deyir.

Zorla Çincə oxudurlar

Rabiya Kadir keçirdiyi konfranslarda Şərqi Türküstanda yaşananları belə nəql edir

“Kaşqarın 5000 illik bir tarixi var. Bu tarix Çinlilər tərəfindən təhrif edilir. Dilimizi, tariximizi, kültürümüzü və yaşayış tərzimizi, ənənələrimizi öldürməyə çalışırlar. Qızlarımızı zorla oxutmaq və işlətmək üçün başqa bölgələrə göndərirlər. Uyğur uşaqları zorla Çin dilində oxudulur. Valideynləri şikayət edəndə də “separatçılıq” ittihamı ilə həbsə atılır

Öz torpaqlarımızda öz dilimizdə danışa bilmirik

“Uyğurları təhsildən məhrum edirlər. İqtisadi inkişafımıza mane olurlar. Gənc uyğurları həbs edir, edam edirlər. Öz torpaqlarımızda öz dilimizdə danışa bilmirik. Terrorla mübarizə adı altında uyğurlara təzyiq edilir, silahlı islamçı olmaqda suçlanırlar

Uyğurlara Çin zülmü

“Biz namus, şərəf üçün yaşayırıq. Çinlilər ən müqəddəs dəyərlərimizə hücum edirlər. İnanc azadlığı yoxdur. Çinlilər namusumuza təcavüz edir, xalqımızı planlı şəkildə, tədricən yox edirlər. Dünya uyğurların fəryadını duymur. Çin zülmü altında səsimizi ucalda bilmirik

Bölgəyə məqsədli şəkildə çinlilər köçürülür

Şərqi Türküstanın 1949-cu ildə Çin tərəfindən işğal edildiyinə diqqət çəkən Rabiya Kadir, o vaxtdan bəri bölgəyə çinlilərin yerləşdirildiyini və uyğur türklərinin öz vətənində əhali olaraq milli azlığa çevrildiklərini bəyan edib: “Torpaq sahibi olan uyğurlar indi öz torpaqlarında qul kimi işlədilməkdə, buna etiraz edənlər isə həbsxanada çürüməkdədir. Uyğurlar hər şeyi gözə alaraq zülmə qarşı müqavimət göstərsələr də, ailələri və uşaqları Çinlilərin əlində girov olduğundan bu müqavimət zəifləməkdədir

Çin bir həbsxanadır

Çinin xarici aləmə qapalı bir həbsxana olduğunu bildirən Kadir, uyğur soydaşlarımıza edilən zülmün xaricdə eşidilmədiyini, eşidiləndə də bunun lazımi şəkildə diqqət görmədiyini söyləyib: “Təəssüf, uyğurların davasında Türkiyə başda olmaqla bir çox dövlətlərdən gözlədiyimiz dəstəyi görə bilmədik. Təəssüf ki, bütün dünya uyğurların faciəsinə və əzilib yox edilməsinə seyrçi qaldı
Türkiyə mediasından çevirdi: Səbinə Əvəzqızı

چین تورکیه یی موناسیبتلرین بوزولماسینن تهدید ائتدی

باش نازیر رجب تایییب اردوغانین دونیا اویغور کونقرئسی نین سدری، آ.ب.ش-دا یاشایان رابیعه قدیره تورکیه یه گلمه سی اوچون ویزا وئرمه یه حاضیر اولدوقلارینی آچیقلاماسی چی نین نارازیلیغینا سبب اولوب. چی نین آنکاراداکی مووققتی ایشلر وکیلی خیاو یونزئنق “میللیت” قزئتینه آچیقلاماسیندا ر.قدیرین تورکیه یه سفرینه قارشی اولدوقلارینی دئییب.

او، ر.قدیرین چینده سئپاراتچیلیغا دستک وئردیگینی سؤیله ییب: “وضعیتی ناراحاتلیقلا ایزله ییریک. سینجان-اویغور موختار ویلایتی تورکیه ایله چین آراسیندا علاقه لرین اینکیشافی اوچون کؤرپودور. قدیرین بو حادیثه لری بهانه ائده رک علاقه لریمیزی پوزاجاغیندان چوخ ناراحاتام”. دیپلومات تورکیه نین سنایع و تیجارت نازیری نیهات ارگونون اهالینی چین ماللارینی بویکوت ائتمه یه چاغیرماسیندان تعجوبلندیگینی ده گیزلتمه ییب: “هم نازیر، هم ده تورکیه نین هر طرفینده بویکوت چاغیریشی ایله چیخیش ائدن شخصلر بو حادیثه لرین آرخاسینداکی اسل حاقیقتلری بیلسیدیلر، بونلاری سؤیله مزدیلر”.  

دونیا اویغور کونقرئسی نین سدر موعاوینی، تورکیه وطنداشی سئیید تومتورک ایسه باش نازیر ر.ت.ردوغانین تعلیماتی نین تورکیه نین واشینقتونداکی سفیرلیگینه چاتدیریلدیغینی بیلدیریب: “رابیعه قدیر سفیرلییه گئده رک ویزا اوچون شخصن موراجیعت ائده جک. ویزا موطلق وئریله جک. اونو ایستانبولدا بؤیوک بیر قلبه لیکله قارشیلایاجاغیق”.

قئید ائدک کی، ر.قدیر ۲۰۰۶-جی و ۲۰۰۷-جی ایلده تورکییه یه سفر ائتمک اوچون واشینقتونداکی سفیرلییه موراجیعت ائتسه ده، اونا ویزا وئریلمه ییب.azadliq 

Uyğurlar kimdir və istədikləri nədir

MANCURIYA IMPERIYASINA SAHIB OLMUŞ UYĞURLARIN INDI TƏKCƏ MUXTAR VILAYƏTLƏRI QALIB

Çinin şərqində yaşayan uyğurlar türkdürlər. Onlar xan çinlilərdən daha çox Mərkəzi Asiya xalqları ilə soy birliyinə malikdirlər.

Bu regiona on illərlə davam edən xan çinlilərinin axını ilə uyğurlar öz topraqlarında milli azlığa çevriliblər.

Mənşəcə uyğurlar Altay dağlarında yaşamış qəbilələrdəndirlər. Onların özlərinə məxsus mədəniyyətləri, türk dili əsasında dilləri var. Mütəxəssislər deyirlər ki, uyğurlar genetik olaraq Qafqaz və Şərqi Asiyanın qan qarışığındadırlar. Dinləri isə sünni müsəlmandır.

Bu gün onlar əsasən Çinin Sincan əyalətində cəmləşiblər. Amma onların çox sayda nümayəndəsi Özbəkistan, Qırğızıstan və Qazaxıstanda da yaşayır. Uyğurlara Asiyanın demək olar bütün bölgələrində rast gəlmək olar.

Uyğurların etiraz aksiyası, Urumçi, 5 ilul, 2009



69 IL ƏVVƏL ƏLDƏN VERILMIŞ MÜSTƏQILLIK

1940-cı ildə müsətiqlliyini əldə edəndən sonra Şərqi Türküstan Uyğur Respublikasının rəhbərliyi kommunist Çin dövləti ilə konfederasiyaya girməyə razılaşdı. Amma bundan bir az öncə Çin hökuməti artıq ərazinin Çinin tərkibində Sincan Uyğur Muxtar Vilayəti olması barədə qərar vermişdi.

Qırğızıstandakı “İttipaq” adlı uyğur qeyri-hökumət təşkilatının keçmiş rəhbəri Rozimuxamed Abdulbakiyev bildirir ki, hazırda Sincan Uyğur Muxtar Vilayətinin muxtarlığı təkcə adında qalır:

- Çin Sincana muxtar Uyğur Vilayəti adı versə də müxtarlığın heç bir əlaməti yoxdur. Orada uyğurlara reallıqda heç bir hüquq verilməyib. Mao Tze Dun da (Çinin Konstitusiyası- red.) yazılan heç bir hüquq onlara verilmir. Çinin totalitar rejimi bütün növ azadlıqları – söz azadlığını, mətbuat azadlığını, fərdi azadlıqları, vicdan azadlığını boğur. Ona görə də insanlar buna əlbəttə, etiraz səslərini qaldırırlar.

 

Uyğurların hüquqları uğrunda mübarizə aparan və dəfələrlə təzyiqlərə məruz qalmış Rebiya Kadir, Berlin, 19 iyun, 2007


UYĞURLARI BU QƏDƏR BEZDIRƏN NƏDIR?
İyulun 5-də vilayətin mərkəzi Urumçidə baş verən iğtişaşların səbəbi ölkənin cənubunda iki uyğuru çinlilərin öldürməsi barədə xəbərlə izah edilir. Amma bu, yalnız aysberqin görünən tərəfi ola bilər.

Rəsmilər hadisələrdə 156 adamın öldürüldüyünü bildirirlər. Bu cür ixtişaş əslindı çox dərin bezginliyin işarəsidir.

Uyğurların London Assosiasiyasından Nizam Sametov vəziyyəti bu cür izah edir:

- Onlar niyə bu qədər bezgindirlər? Çünki hökumət hər gün yüzlərlə, minlərlə xanı (çinlini) onların ana torpaqlarına – Şəqri Türküstana, Sincan müxtar regionuna gətirir. Amma bizim caamat işsizdir, əziyyət çəkir.

Nizam Sametovun dediyinə görə Çində aparılan siyasət uyğurlara ölkənin Sincandan kənar ərazilərində iş tapmağa imkan vermir. Bir yandan da son 50 ildə Sincana ölkənin başqa yerlərindən çinlilərin geniş axını baş verib.

Beləliklə də, indi bölgədə uyğurların sayı çinlilərdən cüzi miqdarda çoxdur.
 

Uyğur qadın etiraz aksiyasını dağıdan polisi tutub, 7 iyul 2009



XAN ÇINLILƏR UYĞURSTANA NIYƏ AXIŞIR

Sametov ölkənin başqa ərazilərindən Uyğurstana axının səbəbini bu cür izah edir:

- Çünki bizim torpağımız minerallarla, neftlə, qazla zəngindir. Hər gün Çinin mərkəzi ərazilərindən adamları bizim torpaqlarımıza gətirirlər. Həm də onlar ümid edirlər ki, tezliklə bu yolla əhalinin milli tərkibini öz xeyirlərinə dəyişəcəklər. Ancaq biz buna imkan vermərik. Bu bizim torpağımızdır.

Zaman-zaman Uyğurstanın müsətiqlliyi üçün mübarizə aparan qruplar zorakılıqlar törədiblər. Amma görünür, hələlik bu cür aksiyalara xalqdan dəstək almaq mümkün olmur.


Uyğurların əski soyları Şərqi və Mərkəzi Asiyanın tarixində müstəsna rola malikdir. Onların yaratdıqları Mancuriya imperiyası 8-9-cu əsrlərdə 100 ildən çox müddətdə Mancuriyadan tutmuş Xəzərə qədər ərazilərdə hökmranlıq edib.

ائرمنیستان-دا سوسیال-ایقتیصادی و سیاسی بؤهران درینلشیر

جنوبی قافقاز رئگیونو (بؤلگه سی) دونیانین ان ستراتئژی مؤوقئلریندن بیری ساییلیر. حاضیردا دونیانی بوروموش ایقتیصادی بؤهرانلا یاناشی رئگیونون بیر سیرا دؤولتلرینده سیاسی بؤهران حددینی آشماقدادیر. رئگیونون یئگانه دؤولتی اولاراق آذربایجان سئچدیگی اینکیشاف یولوندان بیر آن بئله دؤنمور، حدفله دیگی پریوریتئتلره سادیقلیک نوماییش ائتدیریر. بو ایسه آذربایجانین بوتون معنالاردا بؤلگه نین لیدئر دؤولتی اولدوغونو بیر داها تصدیق ائدیر و اینکیشافینی ستیموللاشدیریر.

بوتون بونلارین فونوندا رئگیونون دیگر بیر دؤولتینده- ائرمنیستاندا وضعیت گونو-گوندن پیسلشیر. ” اروپا شوراسی نین پارلامئنت آسسامبلئیاسی نین ائرمنیستانلا باغلی یئنی قطعنامه سی کیفایت قدر اوبیئکتیو سنددیر. چونکی اؤلکه ده کی وضعیتی تام عکس ائتدیریر ” . بو باره ده ائرمنیستاندا اینسان هاقلاری نین مودافیعه چیسی آرمئن آروتیان بیلدیریب. ” سند گؤستریر کی، ائرمنیستاندا هلل اولونمامیش پروبلئملر، هلل اولونانلاردان چوخدور. اؤلکه ده اولکی کیمی سیاسی دیالوق یوخدور، دؤزومسوزلوک موحیطی حؤکم سورور ” ،- دئیه آروتیان بیلدیریب.

ژوئن-ین ۲۴-ده آ.ش.پ.ا-نین (اروپا شوراسی پارلامئنت آسئمبلییاسی) یای سئسسییاسیندا آسسامبلئیانین اوللر قبول ائتدیگی قطعنامه لرین شرطلری نین ائرمنیستانین طرفیندن یئرینه یئتیریلمه سی مثله سی موزاکیره اولونوب. ایجلاس زامانی آ.ش.پ.ا ائرمنیستانلا باغلی یئنی قطعنامه قبول ائدیب. قطعنامه یه گؤره، ائرمنیستان، آسسامبلئیانین مونیتورینقی آلتیندا قالماقدا دوام ائده جک ائرمنیستاندا داغلیق قاراباغ موناقیشه سی نین نیظاملانماسینا دایر احوال-روحیییه اهمیتلی درجه ده یاخشیلاشیب. بو باره ده جومه آخشامی آتت-این مینسک قروپونون آمئریکالی همسدری مئتیو برایزا بیر گون اول داغلیق قاراباغ موناقیشه سینه دایر دانیشیقلار آپاردیقلاری ایرواندان باکییا گلدیکدن سونرا بیلدیریب. ” حساب ائدیرم کی، بو دانیشیقلار بعضی ایره لیلگیشلره گتیریب چیخاراجاق. اومید ائدیرم کی، آ.ب.ش، فرانسه و روسیه دانیشیقلارداکی ایره لیلگیشلره دایر اؤز ریلرینی G۸-ده بیلدیره جکلر ” ، - دئیه برایزا بیلدیریب.

روسیه ، آبش و فرانسه لیدئرلری آکویلده ” بؤیوک سککیزلر ” ساممیتینده داغلیق قاراباغا دایر بیانات قبول ائده بیلرلر. بو باره ده رف پرئزیدئنتی نین کؤمکچیسی آرکادی دوورکوویچ ژورنالیستلرله گؤروشونده بیلدیریب. ایکی جنوبی قافقاز اؤلکه سی آراسیندا موناقیشه ۱۹۸۸-جی ایلده ائرمنیستانین آذربایجانا قارشی اراضی ایدیعاسی ایره لی سورمه سی زمینینده یارانیب. آذربایجان تورپاقلاری نین یگیرمی فایزی، ینی داغلیق قاراباغ اراضیسی و بو اراضییه بیتیشیک ۷ رایون ائرمنیستان سیلاهلی قوووه لری نین ایشغالی آلتیندادیر.

۱۹۹۴-جو ایلده طرفلر آتشکس رئژیمینه دایر راضیلاشما الده ائدیبلر و او واختدان بری آتت-این مینسک قروپونون هیمایه سی آلتیندا، روسیه ، فرانسه و آبش-این همسدرلیگی ایله هله ده نتیجه سیز صولح دانیشیقلاری آپاریلیر. برایزانین سؤزلرینه اساسن، آذربایجان پرئزیدئنتی نین بیاناتی موناقیشه نین هللی اوزره ” چرچیوه سندی نین ” حاضیرلانماسی اوچون گؤزل زمین یارادیر. ” بیز بعضی بندلری ائرمنیستان طرفینی قانع ائتمه ین ” چرچیوه سندی ” نی حاضیرلامیشیق. لاکین اونلارین راضیلاشدیغی بندلر ده مؤوجوددور ” ، - دئیه همسدر قئید ائدیب.

برایزا حساب ائدیر کی، قاراباغ موناقیشه سی نین نیظاملانماسیندا موشاهیده ائدیلن ایره لیلگیشلر آذربایجان و ائرمنیستان پرئزیدئنتلری نین و هر ایکی خاریجی ایشلر نازیری نین اؤز ایشلرینه چوخ جیدی یاناشماسینا سوبوتدور. هر بیر اؤلکه بو موناقیشه نین صولح یولو ایله هللینی ایسته ییر. ” آذربایجان و ائرمنیستان پرئزیدئنتلری آراسیندا نؤوبتی دانیشیقلار موسکوادا کئچیریله جک ” ،- دئیه او بیلدیریب. ” ایرواندا چوخ کونستروکتیو دانیشیقلار کئچیریلیب و بیز نؤوبتی دفعه ایره لیلگیشین الده اولونماسینا ایمکان یاراداجاق بو خاراکتئرلی دانیشیقلارین باکیدا دا کئچیریلمه سینه اومید ائدیریک ” ،- دئیه فرانسه لی همسدر بئرنار فاسیئ ژورنالیستلره موصاحیبه سینده بیلدیریب.

حاضیردا دونیانی بوروموش ایقتیصادی بؤهرانلا یاناشی رئگیونون بیر سیرا دؤولتلرینده سیاسی بؤهران دا اؤز حددینی آشماقدادیر. رئگیونون یئگانه دؤولتی اولاراق آذربایجان سئچدیگی اینکیشاف یولوندان بیر آن بئله دؤنمور، حدفله دیگی پریوریتئتلره سادیقلیک نوماییش ائتدیریر. بو ایسه آذربایجانین بوتون معنالاردا بؤلگه نین لیدئر دؤولتی اولدوغونو بیر داها تصدیق ائدیر و اینکیشافینی ستیموللاشدیریر. بوتون بونلارین فونوندا رئگیونون دیگر بیر دؤولتینده- ائرمنیستاندا وضعیت گونو-گوندن پیسلشیر. اؤلکه ده سیاسی-ایقتیصادی بؤهران پیک حددینه چاتیب. اگر اؤتن ایلین فئورالیندا کئچیریلن پرئزیدئنت سئچکیلری نین آردیندان یاشانانلار اؤلکه ده حربی قوتبلشمه نی داها دا گوجلندیرمیشدیسه، قلوبال ایقتیصادی بؤهران حربی خونتانین ایعانه لر حسابینا فورمالاشدیردیغی دؤولت بودجه سی نین ده بوش قالماسینا یول آچیب. هم خالق، هم ده حاکیمیتده اولان ائشالونون اؤزو بو حاکیمیتین پئرسپئکتیوینه اینانمیر. بو گون ائرمنیستان تام آسیلی وضعیته دوشوب. اؤلکه نین بوتون اینفراستروکتورلاری، دمیر یوللاری، حتّی تیجارت سئکتورو دا خاریجیلرین نزارتینده دیر. بو ایسه اؤلکه نین اساس سوتونلارینی لاخلادیر، خاریجیلر سادجه، اؤز پوللارینی آرتیرماقلا مشغولدور. حاضیردا ائرمنیستاندا میللی ماراقلاری قورویان بیر سدد بئله یوخدور. حاکیمیت ایسه خالقین غضبی نین قارشیسینا یالنیز هاوادارلاری نین سیلاهلاری ایله چیخیر. بونون نتیجه سیدیر کی، حاضیردا ائرمنیستاندان خاریجه ایشچی آخینی خئیلی درجه ده یوکسه لیب. هم سیاسی تزییقلردن، هم ده آجلیقدان جانا گلن ائرمنیستان وطنداشلاری اؤلکه نی ترک ائتمک مجبوریتینده دیرلر.

بیر مودت اؤنجه آپاریجی ستاتیستیکا مرکزلری ائرمنیستاندا هر بئش نفردن دؤردونون یاریاج، غئیری-نورمال وضعیتده یاشادیغینی بیلدیرمیشدیلر. عئینی زاماندا، ایقتیدار حاکیمیتی الده ساخلاماق و موخالیفتی سیخیشدیرماق اوچون رئپرئسسیو واسیطه لردن ایستیفاده ائدیر. بوندان باشقا، ائرمنیستان حاکیمیتی اؤلکه ده فیکیر آزادلیغی نین مهدودلاشدیریلماسی ایستیقامتینده ” یوکسک فاللیق ” نوماییش ائتدیریر. تبیی کی، ائرمنیستانین بو دوروما دوشمه سی نین ان بؤیوک سببلریندن بیری، بلکه ده بیرینجیسی ایشغالچی سییاستیدیر.

تئررورچو اؤلکه آذربایجان تورپاقلاری نین ۲۰ فایزینی ایشغال آلتیندا ساخلاماقلا، دیگر قونشوسو تورکییه یه قارشی قوندارما ” سویقیریمی ” و تورپاق ایدیعالاری ایره لی سورمکله اؤزونو بؤلگه نین بیر حیصه سی اولماق شانسیندان محروم ائدیب. بو ایسه اؤلکه ده خالقلا حاکیمیت آراسیندا موناسیبتلرین داها دا کسکینلشمسینه یول آچیر. سیاسی بؤهرانلا یاناشی قلوبال ایقتیصادی بؤهران دا ائرمنیستاندا وضعیتین ان پیس حدده چاتماسیندا آز رول اوینامیر. بیر طرفدن حاکیمیتین آنتی-بؤهران پروقرامی نین اولماماسی، بؤهرانین تاثیرلرینی آرادان قالدیرماق اوچون هانسیسا رئسورسلارا و یا احتیاطا مالیک اولماماق، دیگر طرفدن، بودجه نی فورمالاشدیران ایعانه لرین دایاندیریلماسی و آزالدیلماسی ائرمنیستانی دالانا دیره ییب.

ائرمنیستاندا یوخسوللوغون سویییه سی نین ۵۰ فایزدن آرتیق اولدوغونو نظره آلساق، قارشیداکی دؤورده اؤلکه نی هانسی پروبلئملرین گؤزلیه جگینی پروقنوزلاشدیرماق ائله ده چتین اولماز. بو گون ائرمنیستاندا اورتا آیلیق امکهاققی ۶۰ دوللاردان آشاغیدیر. تقاودلرین حجمی ایسه، دئمک اولار کی، ۲۰ دوللارا برابردیر. ۲۰۰۸-جی ایلده ائرمنیستانا قویولان اینوئستیسییانین حجمی ۱۱۵ میلیون دوللار اولوب. دؤولتین عومومداخیلی محصول حجمی ایسه ۸ میلیارد دوللار اولوب. ۲۰۰۹-جو ایل بودجه سی ایسه ۲ میلیارد دوللاردان بیر آز آرتیقدیر. ایکینجی بیر طرفدن، ائرمنیستانین میللی والیوتاسی اولان درام آرتیق اؤز دیرینی تام شکیلده ایتیریب و اؤلکه ده اینفلیاسییا قارشیسیالینماز حدده چاتیب. ائرمنیستان آرتیق اوچورومون کناریندادیر. خاریجی هاوادارلارین مالیییه دستگینی کسمسی اؤلکه ده یئنی اینقیلابی آب-هاوانین یارانماسینا و حاکیمیته قارشی اعتیراض دالغاسی نین آرتماسینا شرایت یارادیر. بو خالق صفالت ایشینده یاشاماقدان بئزیب. 

ائرمنیستان اهالیسی نین بؤیوک اکثریتی آرتیق اؤلکه ده کی وضعیتین گئت-گئده آغیرلاشماسی نین اساس سببینی قاراباغ موناقیشه سی نین هلل اولونماماسیندا گؤرور کی، بونون دا اساس سببکاری حاضیرکی ایقتیداردیر. آذربایجان پرئزیدئنتی ایلهام الییئوین یوروتدویو خاریجی سییاست دوشمن اؤلکه نی دالانا دیره ییب. بیر-بریری نین آردینجا مغلوبیتلر سئرییاسینا ” قوناق اولان ” ایشغالچی اؤلکه محو اولماق اوزره دیر.

آذربایجانا سیاسی، ایقتیصادی، تبلیغاتی و دیگر ساهه لرده مغلوب اولان ائرمنیستانین کؤمگینه هئچ خاریجده کی ائرمنی لوببیسی بئله چاتا بیلمیر. سون ستاتیستیکالارا گؤره ائرمنیستان اهالیسی نین بؤیوک حیصه سی اؤلکه نی ترک ائدیب. یئرده قالانلار ایسه قونشو گورجوستاندا هامباللیق ائتمکله مشغولدورلار. کریتیکلیگین سون حددی ایسه حاضیردا حؤکم سورن قارلی-شاختالی هاوا شرایتیندن سونرا یارانیب. ائرمنیلر سویوقدان دونوب اؤلمه یه محکوم ائدیلیب. چؤرک نؤوبه لرینده اؤلنلر وار. بوتون ائرمنیلر آرتیق آنالییب کی، آذربایجانسیز ائرمنیستان یاشایا بیلمز. محض آذربایجانلا موحاریبه وضعیتینده اولماسی ائرمنیستانی بوتون رئگیونال و بین الخالق لاییهه لردن کناردا قویوب. ائرمنیستان اؤزو-اؤزونو محوه سوروکله ییر. قونشو اؤلکه رهبرلری و خالقی یاخشی باشا دوشور کی، آذربایجان بیر قاریش دا تورپاغینی گوزشته گئتمیه جک. ائرمنیستانا تاریخ بویو ایندیکی اراضیسی قدر تورپاق وئریلیب. گئج-تئز ایشغال اولونموش تورپاقلار قایتاریلاجاق- بو حاقیقتی آرتیق آنلاییبلار.

دونیانین بؤیوک دؤولتلری نین باشچیلار و بین الخالق تشکیلات رهبرلری نین سون آچیقلامالاری دا گؤستریر کی، دونیا بیرلیگی آذربایجانین عدالتلی مؤوقئیینی دستکله ییر. ائرمنیلرین ان چوخ گووندیکلری روسیه نین دؤولت باشچیسی دمیتری مئدوئدیئو ده باکیدا سفرده اولارکن موناقیشه نین اراضی بوتؤولولو و بمت قطعنامه لری چرچیوه سینده هللی نین واجیبلیگینی گؤستردی. بئله لیکله، واخت ائرمنیستانین علئیه اینه ایشله ییر. کئچن هر بیر آن ایسه آذربایجانین دوشمن اؤلکه دن بیر آز داها گوجلنمه سینه گتیریب چیخاریر. بیر چوخ خاریجی ائکسپئرتلر قئید ائدیرلر کی، مؤوجود ایجتیمای-سیاسی و ایقتیصادی وضعیت ائرمنیستان سییاستی نین دییشمه سینی شرطلندیره جک. بو دییشیکلیک و بو ایل ایشغالچی اؤلکه اوچون تام محو اولماقدان خیلاص اولماق یولوندا سونونجو شانس اولاجاق. بو باره ده آذربایجان پرئزیدئنتی ایلهام الییئو ده ائیهام ووروب. ۲۰۱۰-جو ایلدک پروبلئم هلل اولونمالیدیر، یوخسا تئررورچو رئژیم باشا دوشدویو فورمادا باشا سالیناجاق. ائرمنیستاندا هم ایقتیدار، هم ده خالق بو حاقیقتی آنلاییب. بو سببدن ده، بو ایل مثله نین هللی اوچون یاراناجاق سون شانسدان ایستیفاده ائتممگین ائرمنیستان اوچون داها آغیر فاجیعه لره گتیریب چاخیریجاغینی بو اؤلکه ده هامی آنلاییر.

ائرمنیستاندا اولان خاریجی موخبیرلرین وئردیگی معلوماتا گؤره، ائرمنیلری قاراباغ مثله سی آرتیق دئمک اولار کی، ماراقلاندیرمیر. اهالی نین سوسیال وضعیتی او درجه ده آغیردیر کی، بو باره ده دوشونمه یه بئله واخت یوخدور. بو او دئمکدیر کی، ایشغال ائتدیگی تورپاقلارین بوشالدیلماسی هاقدا موقاویله ایمضالانسا، ائرمنی جمعیتی بونا سرت رئاکسییا گؤسترمیه جک، عکسینه سئوینه جکلر. چونکی، اؤلکه نین ایقتیصادی بلوکادادان چیخماسی، رئگیونون ستراتئژی مؤوقئلرده یئرلشن لیدئر دؤولتلری- آذربایجان و تورکییه ایله سرحدلرین آچیلماسی ائرمنیلری صفالت ایچینده یاشاماقدان خیلاص ائده بیلر.

باخ، سونونجو شانس بودور. طالعیین یاراتدیغی و آذربایجانین اونلارا وئردیگی سونونجو شانس 

 

siaخبرآگنتیندن

ویژگی های زبان تورکی و مقایسه کوتاه بین تورکی و فارسی

خلاصه شده از رساله (مقایسة اللغتین)

تالیف دکتر جواد هیئت

متأسفانه در دوران پهلوی،به پیروی از افکار ملی گرایانه افراطی و شوونیستی بیش از نیم قرن در این باب سیاست جبر و تحمیل اعمال شد و از چاپ و انتشار هر گونه کتاب تورکی جلوگیری به عمل آمد و زبان فارسی هم بصورت زبان انحصاری دولتی و تحمیلی در آمد!در نتیجه این سو ء تدبیر و انحصار طلبی و سیاست زور گویی،زبانهای غیر فارسی مردم ایران،بویژه تورکی رسما" ممنوع شد.البته اینگونه رویه و اعمال غیر انسانی و ضد مردمی بدون واکنش نماند و در مردمی که زبانشان ممنوع اعلام شده بود عکس العمل هایی نا مطبوع و گاهی کینه و نفرت برانگیخت و خواه و نا خواه از شیرینی لهجه فارسی هم در مذاق آنها کاسته شد!؟ 

منبع : اینترنت 

بعد از سقوط رژیم پهلوی و رفع ممنوعیت دولتی در مدت کوتاهی کتاب و مجله و روزنامه به زبان تورکی چاپ و منتشر شد و دیوانهای شعرای تورکی گو قدیم و جدید تجدید چاپ گردید و زبان تورکی مجددا" ولو بطور نسبی فرصت و میدان هنرنمایی یافت.

در حال حاضر 25 لهجه یا زبان تورکی در مناطق مختلف شوروی سابق،ترکستان شرقی(چین)،ترکیه و بالکان زبان رسمی مردم است و در حدود20 لهجه یا زبان تورکی دارای کتابت و ادبیات کتبی است.

ادبیات شفاهی تورک ها بسیار غنی است و در هر منطقه ضمن ویژگی های عمومی و قدیمی خصوصیات محلی را نیز در بردارد.ادبیات شفاهی تورک زبانان ایران شاید غنی ترین و یا یکی از غنی ترین آنها در نوع خود میباشد.

کتاب ده ده قورقود که داستانهای اقوام اوغوز را بازگو میکند،یکی از قدیمی ترین آثار ادبیات شفاهی است و بطوریکه اغلب دانشمندان معتقدند،همچنانکه از متن کتاب هم بر می آید مهمترین وقایع تاریخی این داستانها در آذربایجان و در قسمت شرقی آناطولی رخ داده و در آن از قهرمانی ها و ویژگی های قومی و قبیله ای مردم این سرزمین سخن رفته است.

طبق آمارهای اخیر در دنیا شش هزار زبان موجود است که نیمی از آنها کمتر از ده هزار و یک چهارم آنها کمتر از یک هزار گویشور دارند و تنها 20 زبان هستند که صدها میلیون نفر بدانها سخن می گویند.زبان شناسان معتقدند که یک زبان به شرطی می تواند زنده بماند که حداقل یک صد هزار نفر گویشور داشته باشد بنابراین بیش از نیمی از زبانهای حاضر در حال نابودی هستند.

اینترنت،حکومتهای ملی در گزینش و تحکیم زبانهای ملی و تضعیف دیگر زبانها نقش مهمی دارند. پیشرفت علمی و صنعتی شدن و روشهای ارتباطی نوین نیز به نابودی زبانها کمک می کند.زبانی که در اینترنت نباشد زبانی است که در دنیای نوین "دیگر وجود ندارد"،این زبان مورد استفاده قرار نمی گیرد و در تجارت هم بکار نمی رود.

در حال حاضر هر سال ده زبان از بین می رود،افق آینده نیز تیره تر به نظر میرسد.برخی چنین پیش بینی کرده اند که 50 تا 90 درصد زبانهای فعلی در این قرن از بین می روند و بدین سبب حفظ آنها امری ضروری به شمار میرود.

مسئله زبان در قرن21 ام دو سئوال را مطرح میسازد.از یکسو زبانهای ملی یا پر گویشور چگونه در برابر پیشتازی زبان انگلیسی مقابله کنند؟از سوی دیگر،زبانهای فرعی یا محلی چگونه می توانند از خطر نابودی نجات یابند و در جهت توسعه پیش بروند؟

برای حمایت از زبانهای محلی و جلوگیری از نابودی آنها در 10-12 سال اخیر مقامات بین المللی تصمیماتی اتخاذ و قطعنامه هایی صادر کرده اند . از جمله:

در18 دسامبر 1992 مجمع عمومی سازمان بین الملل متحد بیانه مربوط به حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های قومی یا ملی،مذهبی و زبانی را به تصویب رساند.این بیانیه کشورها را موظف کرد تا از موجودیت و هویت اقلیتها در داخل مرزهایشان حمایت کنند.از میان حقوق پیش بینی شده برای اشخاص متعلق به اقلیتها عبارتند از:حقوق برخورداری از فرهنگ خاص خودشان / حق استفاده از زبانشان / اجازه شرکت مؤثر در فعالیت های فرهنگی،مذهبی،اجتماعی،اقتصادی و زندگی عمومی و نیز در تصمیم گیریهای مربوط به اقلیتی که به آن متعلق هستند./ اجازه تاسیس و اداره موسسات مربوط به خودشان،حق ایجاد ارتباط صلح جویانه و خالی از تبعیض با اعضای گروه خودشان یا دیگر اتباع کشورهای دیگری که با آنها پیوندهای مشترک قومی ، مذهبی و زبانی دارند.این نخستین سند قابل قبول جهانی و جامع مربوط به حقوق اشخاص وابسته به اقلیتهاست و از همین رو بر نحوه اجرا و تصویب قوانین ملی کشورها تأثیر خواهد گذاشت.

شباهت و خویشاوندی زبانها از دو نظر بررسی میشود:

1-منشأ زبانها

2-ساختمان و شکل خارجی زبانها(موروفولوژی)

زبان تورکی از نظر منشأ جزو زبانهای اورال-آلتای و یا به بیان صحیحتر،از گروه زبان های آلتائی است.

زبانهای اورال-آلتای به مجموعه زبانهایی گفته میشود که مردمان متکلم به آن زبانها از منطقه بین کوه های اورال-آلتای(در شمال ترکستان)برخاسته و هر گروه در زمانهای مختلف به نقاط مختلف مهاجرت نموده اند.

این گروه زبانها شامل زبانهای فنلاند،مجارستان(اورالیک)و زبانهای تورکی،مغولی،منچو و تونقوز(زبانهای آلتائیک)میباشد.

از نظر ساختمان و موروفولوژی زبانها به سه دسته تقسیم میشوند:

1-زبانهای تک هجائی ویاتجریدی :مانند زبان چین جنوب شرقی آسیا.در این زبانها کلمات صرف نمی شوند و پسوند و پیشوند نمی گیرند و تغییر نمی کنند.گرامر منحصر به نحو و ترکیب و ترتیب کلمات است که معانی کلمات را تغییر میدهد.در این زبانها آکان یا استرس(تاکید یا وورغو)،تن صدا و انتو ناسیون یا آهنگ ادای کلمات و جمله بسیار مهم است و معنا را مشخص میکند.در زبان چین تعداد کمی از واژه ها تک هجایی هستند.

2-زبانهای تحلیلی یا صرفی : در این زبانها ریشه کلمات هم ضمن صرف تغییر می نماید مانند:گفتن - می گویم. زبانهای هند و اروپائی و از آن جمله زبان فارسی جزو این گروه می باشند.

3-زبانهای التصاقی یا پسوندی : در این زبانها کلمات جدید و صرف افعال از چسبانیدن پسوندهای مخصوص به ریشه کلمات ایجاد میشود و این مسئله سبب پیدایش لغات جدید و غنای لغوی می گردد.در این زبانها ریشه ثابت و در موقع صرف تغییر نمی یابد.پسوندها تابه آهنگ ریشه بوده و به آسانی از آنها قابل تشخیص اند. زبان تورکی و گروه زبانهای اورال-آلتائی جزو این دسته می باشند.

در زبانهای هند و اروپائی از جمله فارسی پیشوندهای جر(ادات)یا حروف اضافه وجود دارد. در صورتی که در تورکی پیشوند وجود ندارد. مثلا در برابر کلمه ی انترناسیونال (فرانسه)و بین الملل(عربی)،در تورکی میلّتلر آراسی و یا اولوسلار آراسی گفته میشود.یعنی به جای پیشوند ، پسوند بکار میرود،چون در تورکی کلمات از آخر تکامل و توسعه پیدا می کنند.

در زبانهای هند و اروپائی عنصر اصلی(مبتدا و خبر)در بتدا قرار می گیرد و عناصر بعدی با ادات ربط یه شکل حلقه های زنجیر به یکدیگر مربوط میشوند و اگر عناصر بعدی قطع شوند ساختمان جمله ناقص نمی شود . ولی در تورکی ترتیب عناصر کاملا بر عکس است . یعنی ابتدا باید عناصر ثانوی و فرعی تنظیم و گفته شود،عنصر اصلی، یا فعل هم در آخر قرار می گیرد. مثال در فارسی = من به شیراز رفتم تا دوستم را ببینم که اخیرا از فرانسه آمده و در آنجا شش سال طب خوانده است.

حال همین مثال در تورکی = آلتی ایل صب اوخویاندان سونرا فرانسادان یئنی قاییدان دوستومو گؤرومک اوچون شیرازا گئتدیم.

جی،ال،لویس در دستور خود اجزای جمله تورکی را به ترتیب زیر می شمارد:

1-فاعل2-قید زمان 3- قید مکان 4-مفعول غیر صریح5-مفعول صریح6-قید و هر کلمه ای که معنی فعل را تغییر دهد7-فعل.

هر چیز معین بر غیر معین مقدم است،یعنی اگر مفعول صریح معین باشد بر مغعول غیر صریح غیر معین مقدم میشود.مثال جمله مرتب تورکی چنین است:

نقاش گئچن گون موزده گلن لره تابلولارینی اوزو گؤستردی یعنی نقاش روز گذشته در موزه تابلوهای خود را به تماشاچیان خودش نشان داد.

بعلاوه هر عنصری از جمله که به آن بیشتر اهمیت داده شود نزدیک فعل قرار می گیرد.

در صورتی که جمله با فعل ختم نشود جمله معکوس گفته میشود که در محاوره ،شعر و سبکهای خاص به کار میرود.

هماهنگی اصوات:یکی از بارزترین ویژگی های تورکی هماهنگی اصوات است.اصوات یا آواها در زبان به عنوان عناصر بسیط تشکیل دهنده کلمات دارای نقش اساسی هستند در زبان تورکی بین اصوات مختلف ریشه وپسوند هماهنگی موجود است.

هماهنگی اصوات سبب میشود که کلمات تورکی دارای آهنگ خاص بوده و تلفظ صحیح آنها اثر مطبوعی در شنونده ایجاد نماید.

حروف یا صداهای رایج تورکی 32 عددند که از آنها 9صائت و بقیه صامت هستند.

در تورکی بر خلاف فارسی و عربی صدادارها کوتاه اند و به همین علت شعرای تورکی گو در شعر عروضی به اجبار از کلمات فارسی یا عربی استفاده کرده و یا بعضی اوقات صداها را کشیده تلفظ می کنند.وزن عروضی بر خلاف وزن هجایی برای شعر تورکی مناسب نبوده و در شعر معاصر جای سابق خود را از دست داده است.شعر تورکی قبل از پذیرفتن اسلام با وزن هجایی سروده شده و "قوشوق" یا "قوشقی" نامیده میشد.بعد از آنکه بر اثر مهاجرتها تورکان به اعراب و فارسی زبانان نزدیک شدند وزن عروضی آن را از آن اقتباس و به مرور وزن کلاسیک شعر تورکی قرار دادند.با وجود این شعرای خلقی (اوزانها و عاشیقها) اشعار خود(بایاتی ، قوشما و...)را با وزن هجائی سروده اند.

در بررسی مقایسه ای زبانها از چهار نقطه نظر تحقیق میشود:

1-از نظر جمله بندی یا نحو

2-از نظر مورفولوژی یا شکل خارجی و پسوندها

3-از نظر آوائی یا فونتیک(صداها)

http://tansu.blogfa.com

اینک درباره لغات و مخصوصا" افعال تورکی در مقایسه با لغات و افعال فارسی توضیحاتی داده میشود.

در این باب امیر علیشیر نوائی در حدود 500سال قبل در کتاب محاکمة اللغتین بحث قابل توجهی نموده و بعنوان مثال یکصد لغت تورکی را که معادل آنها در فارسی نیست مطرح نموده است ،همچنین تعداد زیادی از افعال تورکی را که فارسی ندارد برشمرده است.

نوائی می گوید معادل این کلمات که صد تای آن بعنوان نمونه ذکر شد در فارسی وجود ندارد،بنابراین اگر بخواهیم معانی این کلمات را به فارسی زبانها بفهمانیم ناچار باید به کمک جمله هایی با کمک گرفتن از کلمات عربی متوسل شویم.

لغاتی را که نوائی در کتاب خود بعنوان مثال بکار برده کلمات تورکی جغتائی است و اغلب برای تورک زبانان ایران نا آشناست از اینجهت در این رساله به جای آنها لغات مشابه تورکی آذربایجانی بکار برده شده است.

در این رساله در حدود 1700 کلمه تورکی آذربایجانی درج شده که در فارسی کلمه مستقلی برای آنها بکار نمی رود. ضمنا" بعنوان نمونه در حدود 350 کلمه تورکی نقل شده که عینا" در فارسی بکار میرود مانند:آقا،خانم،سراغ،اوغور،قاب،قاشق،قابلمه،دولمه،بیرق،سنجاق و امثال آنها.

در مقایسه دیکسیونرهای تورکی آذربایجانی تورکی ترکیه مشاهده میشود لغاتی که معادلشان در فارسی موجود نیست در دو لهجه تورکی یکی نبوده و در بیش از 30%لغات با هم متفاوتند.از طرفی از هر ریشه لغتی 1- 4 کلمه ذکر شده،در صورتیکه در تورکی از یک ریشه تعداد زیادی کلمات ساخته میشود و هر کدام معنی بخصوصی دارند.ضمنا" باید خلطر نشان نمود که در حال حاضر 28 زبان یا لهجه مستقل تورکی وجود دارد که 20 لهجه آن دارای کتابت و ادبیات میباشند و هر کدام دارای لغات مترادف بیش از یک هزار لغت تورکی آذربایجانی می باشند.با این ترتیب معلوم میشود که هزاران کلمه در تورکی موجود است که معادل آنها در زبان فارسی موجود نیست.

در زبان تورکی کلماتی با اختلاف جزئی(نوآنس)در معانی موجود است که در فارسی نیست.مثلا"برای انواع دردها کلمات:

آغری/ آجی/ سیزی/ یانقی/ زوققو/ سانجی/ گؤینه مک/ گیزیلده مک اینجمک، بکار می رود که هر کدام درد بخصوص را بیان می کنند.

آغری معادل درد فارسی است(درد عضوی).

سانجی به درد کولیک احشاء تو خالی گفته میشود مانند قولنج روده،

آجی به درد پرووکه گفته میشود مانند درد در موقع کشیدن دندان.

سیزی به درد خفیف سوزش دار گفته میشود.

یانغی معادل سوزش میباشد.

زوققو درد همراه ضربان است مانند درد آبسه ودرد عقربک انگشتان و امثال آنها.

گؤینه مک شبیه سوختن است و در دقایق اول سوختگی دیده میشود.

اینجیمک دردر موقع پیچ خوردگی مفاصل و یا درد حاصل از ضربه و سقوط میباشد.

گیزیلده مک درد شبیه گزگز کردن دردناک می باشد.

در فارسی برای تمام حالات فوق لغت درد و یا سوزش بکار می رود.

در تورکی به گریه کردن آغلاماق گفته میشود.ولی این کلمه مترادفهای زیادی دارد که هر کدام حالات مختلف گریه را بیان می کند.مثلا":

آغلامیسماق یعنی بغض کردن و به حالت گریه افتادن بدون اشک ریختن.

بؤزمک به معنی حالت گریه گرفتن کودک.

دولوخسونماق به معنی حالت گریه به خود گرفتن و متأثر شدن بزرگسال و پر شدن چشم از اشک میباشد.

آغلاشماق به معنی گریه دسته جمعی و تعزیه بکار میرود.

هؤنکورمک با صدای بلند گریه کردن و هؤککولده مک گریه با هق هق میباشد.

بوزلاماق با صدای بلند گریه کردن و از سرما لرزیدن میباشد.

ایچین چالماق به معنی از فرط گریه کردن گریه بدون اشک و یا هق هق نمودن است .

کؤیرلمک به معنی حالت گریه دست دادن است.

در تورکی جغتائی اینگره مک و سینگره مک به معنی یواش یواش بطور مخفی گریه کردن و سیقتاماق به معنی زیاد گریه کردن و اؤکورمک به معنی با صدای بلند گریه کردن میباشد.همچنین ییغلاماق به معنی گریه کردن و اینجگیرمک به معنی با صدای نازک گریه کردن است.

در تورکی اوُسانماق به بیزار شدن و به تنگ آمدن می گویند.بیقماق،بئزیکمک،بئزمک و چییریمک هم با اختلاف جزئی همان معنی را میدهد مثلا":چییریمک بیشتر بمعنی زده شدن میباشد.

ترپشمک به معنی تکان خوردن

و ترپتمک به معنی تکان دادن است

ولی چالخالاماق به معنی تکان دادن به منظور سوا کردن(مثلا سوا کردن کره از ماست)،

قاتیشدیرماق به معنی مخلوط کردن

و قاریشدیرماق به معنی به هم زدن با قاشق و غیره .. میباشد.

ییرقالاماق به معنی تکان دادن و جنباندن

و سیلکه له مک به معنی تکان دادن درخت و یا لباس و فرش و امثال آن میبا شد.

در فارسی برای هیچکدام از این تعبیرات لغات مستقل به خصوصی وجود ندارد.

ایمرنمک،قیمسانماق که با اختلاف جزئی به معنی آرزو کردن و هوس کردن و نیسگیل به معنی آرزوی براورده نشده و حسرت میباشد،هیچکدام معادل مستقلی ندارند.

برای دعوا کردن کلمات متعددی بکار می رود که هر کدام شکل و حالت ویژه ای را از دعوا بیان می کنند مانند:

دؤیوشمک:همدیگر را کتک زدن

ووُروشماق:همدیگر را زدن

ساواشماق:با یکدیگر دعوا و جنگ کردن و گلاویز شدن

دیدیشمک:دعوا همراه چنگ زدن همدیگر

چارپیشماق:دعوا و برخورد به یکدیگر،تصادم

دالاشماق:با هم دعوای لفظی کردن

دارتیشماق:با هم مشاجره کردن

چاخناشماق:با هم سر شاخ شدن

تؤتوشماق:دعوا با گرقتن همدیگر

بؤغوشماق:دعوا همراه یقه ی همدیگر را گرفتن و خفه کردن

تیپشمک و تیپکلشمک:دعوا همراه لگد انداختن به هم

خیرتدکلشمک یا فیرتیلاقلاشماق:دعوا همراه گلوی همدیگر را گرفتن

سؤیوشمک:همدیگر را دشنام دادن

دیرشمک:دعوا کردن،رو در روی هم ایستادن

بؤغازلاشماق:گلوی همدیگر را گرفتن،رو در روی هم قرار گرفتن،دعوا کردن

چیرپیشماق:زدوخورد

دُروشماق:مناقشه،مجادله،رو در رو شدن

سؤپورلشمک:گلاویز شدن،در هم آویختن

همچنین برای اینکه بگوئید فلانی از در وارد شد ، بسته به شخصیت فلانی و نحوه ی ورود و مناسب گوینده با وی کلمات زیر بکار میرود:

قاپی دان گلدی(از در آمد،بطور متعارف)

قاپی دان ایچری بویوردولار(از در تشریف فرما شدند)

قاپیدان گیردی(از در وارد شد،بطور خودمانی)

قاپی دان گئچدی(از در گذشت)

قاپی دان سؤخولدو(از در خودش را چپاند)

قاپی دان تپیلدی(از در خودش را به زور تو کرد)

قاپی دان دوروتولدو(از در یواشکی تو آمد)

قاپی دان سؤروشدو(از در سر خود آمد تو،بمعنی مجازی)

در تورکی به مرغابی «اؤردک» گفته میشود ولی برای انواع آنها اسامی مختلف بکار میرود.مثلا" به اردک ماده«بورچین» و به اردک نر«سونا» و همچنین «یاشیل باش» گفته میشود

در تورکی برای اسب و اغلب حیوانات اهلی در هر سنی نام مخصوص وجود دارد.مثلا"«قولون»برای اسب نوزاد،«دای» به اسب دوساله و «یولان»به اسب پنج ساله گفته میشود

برای صداهای حیوانات مختلف و عناصر طبیعت لغات ویژه ای بکار میروند مانند:

سو شیریلتیسی:صدای شرشر آب

یارپاق خیشیلتیسی:صدای خش خش برگ

اوت پیچیلدیسی:صدای افتادت باد در سبزه

گؤی گورولتوسو:صدای غرش آسمان

قافلان نریلتیسی:صدای غرش پلنگ

قوش جیویلتیسی:صدای جیک جیک مرغ

اینکلرین بؤیورمه سی:صدای گاوها

شلاله نین چاغلاماسی:صدای ریزش آبشار

همچنین در برابر کلمه«کندن»فارسی شش کلمه تورکی موجود است که هر کدام در محل و مورد خاصی بکار می رود:

قازماق: بمعنی کندن زمین و امثال آن

یولماق:بمعنی کندن مو و کندن از ریشه

سویماق:بمعنی کندن پوست و رازهزنی

اویماق:بمعنی کندن چوب و امثال آن برای منبت کاری و در آوردن چشم بکار میرود.

قوپارماق: برای کندن جزئی از چیزی

قیرتماق:برای کندن و برداشتن جزئی از چیزی و نشگون گرفتن است.

بطوریکه مشاهده میشود در فارسی به جای کلمات مستقل تقلید صداها بطور مکرر بکار میرود.

در تورکی لغات مشابه(اومونیم)یا لغاتی همانند با معانی مختلف بسیار است که در شعر و ادبیات برای جناس و ایهام بکار میرود مانند:آت بمعنی اسب و آت بمعنی بیانداز.

زبان تورکی از نظر لغات برای مفاهیم مجرد بسیار غنی است.افعال تورکی بطوری که خواهیم دید از نظر نوع،وجه و زمان بسیار متنوع میباشد.در نتیجه زبان تورکی برای بیان اندیشه بطور دقیق بسیار مناسب و رساست.

نا گفته نماند با آنکه لغت باعث غنای زبان است ولی غنای زبان بیشتر تابع تحرک و قابلیت لغت سازی،افاده و بیان مفاهیم جدید وغنای مفاهیم مجرد همچنین تنوع بیان قدرت بیان تفرعات و تفاوتهای جزئی(نوآنس)کلام است.

با در نظر گرفتن مراتب فوق، نوائی و بسیاری از شرقشناسان معتقدند که نثر زبان تورکی برای بیان اندیشه و مفاهیم و موضوعات مختلف علمی،فلسفی،اجتماعی و ... رساتر و مناسبتر از زبانهای دیگر است.

مفاهیم و اندیشه هایی را که می توان در تورکی با یک جمله بیان نمود،جملات و شرح مفصلی را در آن زبان ایجاب می نماید.

در زبان یا همان لهجه فارسی واژه های بسیط سخت گرفتار کمبود است زیرا بیشتر آنها به مرور زمانها رها گشته و از یاد رفته است،*واژگان زبان فارسی برای مفاهیم علمی مجهز نیست*، و مترجمان ایرانی بیش از همه این درد جانکاه را احساس می کنند و از این، عذاب می برند.گاه میشود که انسان یک ساعت ،یک روز و حتی یک هفته تمام درباره بهمان تعبیر زبان خارجی می اندیشد،مغز و اعصاب خود را می فرساید و از هم می گسلد و سر انجام نیز راه به جائی نمی بردو خوانندگان هم همواره از مترجمان و ترجمه های فارسی ناخشنودی می نمایند.

افعال:افعال کار ،حرکت و حالت را بیان می کند و عنصر اصلی جمله محسوب میشوند،بطوریکه بدون فعل ،جمله نا تمام و معنی آن نا مفهوم خواهد بود.

زبانهای اورال-آلتائی عموما" و زبان و زبانهای تورکی خصوصا" از نظر افعال غنی هستند بعلاوه دارای انواع،وجوه و زمانهای متعدد و متنوع اند بطوریکه ممکن است مفاهیم و مطالبی را با یک فعل بیان نمود در حالیکه برای بیان همان مفهوم و مطلب در زبانهای دیگر نیاز به جملات مشروح و مفصل می باشد مثلا":اوسانمیشام یعنی من از او به تنگ آمده و بیزار شده ام،خوسانلاشدیق یعنی ما با هم بطور خصوصی درد و دل کردیم،قوجاقلاشدیلار یعنی همدیگر را در آغوش گرفتند و آغلاشدیلار یعنی با همدیگر گریه کردند،گئچیندیریر یعنی اعاشه را تامین می کند و ...

افعال تورکی همه با قاعده اند جز فعل ناقص فراموش شده ی ایمک به معنی بودن که بجای فعل معین بکار میرود.

http://tansu.blogfa.com

در خاتمه این مقاله به جا خواهد بود اگر نگاهی مقایسه آمیز هر چند گذرا به چند و چون اصطلاحات و تعبیرات فعلی در زبانهای فارسی و تورکی بیاندازیم.اصطلاحات و تعبیرات فعلی که از آن در اصطلاح لغت شناسی به ترکیبات ثابت فعلی زیان نیز نام برده میشود.یکی از جالبترین و پرمایه ترین شقوق لغوی و ترکیبی زبان در ارائه معانی مجازی و تشبیهی است.

زبان فارسی که در عین حال یکی از زبانهای ترکیبی است و کلمات آن انعطاف زیادی برای تشکیل اصطلاحات و تعبیرات فعلی دارد و از وسعت و شمول زبان تورکی در ایجاد و کاربرد این نوع ترکیبات برخوردار نیست. در زبان تورکی تنها در رابطه با اعضای بدن انسانی از نوع :

باش(سر)،گؤز(چشم)،آغیز(دهان)،آیاق(پا) و امثال آن صدها اصطلاح و تعبیر وجود دارد اینک برای اینکه در این باب نموداری به دست داده باشیم به نقل تعدادی از اصطلاحات وتعبیرات فعلی رایج در زبان تورکی که از یادداشتهای آقای م.ع.فرزانه اقتباس شده در رابطه با کلمه دیل(زبان)بسنده می کنیم:

1-دیل - آغیز ائله مک(دلداری دادن،با لحن ملایم خواستار پوزش شدن،رفع رنجش و کدورت کردن.)

2-دیل آچماق:زبان باز کردن(طفل)،درد خود را باز گفتن،التماس کردن و خواهش کردن

3-دیل بوغازا سالماق:وراجی کردن،پشت سر هم و بدون وقفه حرف زدن.

4-دیل اؤیرتمک:چیزهای ندانسته را یاد دادن،حرف یاد(یکی)دادن،راه و چاه نشان دادن.

5-دیل تاپماق:تفاهم پیدا کردن،جلب رضایت و اعتماد کردن،زبان مشترک یافتن

6-دیل تؤکمک:خواهش و تمنا کردن،اصرار ورزیدن

7-دیل چیخارماق:استهزا کردن،ادای یکی را در آوردن

8-دیل وئرمک:راضی شدن،قبول دادن*دیل وئرمه مک:امکان حرف زدن به دیگری را ندادن

9-دیلده توک بیتمک: از تکرار و بازگویی یک مطلب خسته شدن

10-دیلدن دوشمک:خسته شدن،از پا درآمدن

11-دیلدن سالماق: خسته و درمانده کردن،از پا انداختن

12-دیلدن دوشمه مک:ورد زبان بودن،از یاد نرفتن،فراموش نشدن

13-دیله گتیرمک:یکی را به حرف وا داشتن،کاری را که در حق کسی انجام شده را به زبان راندن

14-دیله توتماق:با حرفهای شیرین یکی را رام کردن،بچه در حال گریه را با زبان ساکت کردن

15-دیله گتیرمه مک:یارای گفتن حرفی را نداشتن،حرفی را که گفتن آن ممکن است نگفتن

16-دیلی آغزینا سیغماماق:خود ستائی کردن،حرفهای گنده گنده گفتن

17-دیلی باتماق:نطقش خاموش شدن

18-دیله گلمک: زبان و شکوه و شکایت گشودن،به ناله و فغان آمدن

19-دیلی قیسا اولماق:به خاطر داشتن قصور،جرأت حرف زدن نداشتن

20-دیلی دولاشماق:حرفها را اشتباه گفتن،در نتیجه اشتباه و یا دستپاچگی حرفها را قاطی کردن

21-دیلی دؤنمه مک:قادر به تلقظ و ادای صحیح حرف نبودن

22-دیلی توتولماق:توان و یارایی گفتن را از دست دادن،به هنگام سخن گفتن لکنت پیدا کردن

23-دیلینه وورماماق:از چشیدن چیزی امتناع کردن

24-دیلیندن دوشمه مک:مرتبا" تکرار کردن،بطور مدام بر زبان داندن

25-دیلیندن قاچیرماق:بی هوا و بی حساب از دهانش در رفتن

26-دیلینی باغلاماق:وادار سکوت کردن

27-دیلینه باغلاماق:به گردنش گذاشتن،حرف بر زبان کسی گذاردن

28-دیلینی بیلمک(باشا دوشمک):از حال و مقالش با خبر شدن،راز دلش را حالی شدن

29-دیلینی قارنینا(دینمز یئرینه)قویماق:از زیاده گویی خودداری کردن،زبان در حلق فرو بردن

30-دیلینی دیشله مک:حرف را نا تمام گذاشتن،در وسط حرف تأمل کردن

31-دیلینی کسمک:به سکوت وا داشتن،جلو حرف یکی را به زور گرفتن

32-دیلینی ساخلاماق:از گفتن چیز خاصی خودداری کردن،سکوت را ترجیح دادن

33-دیلینی ساخلاماماق:در گفتن بی پروائی نشان دادن،حرف زیادی و بی موقع زدن

34-دیللر ازبری اولماق:به دلیل خوشنامی و به زبانها افتادن،ذکر خیر داشتن

35-دیللرده گزمک(دولاشماق):همچون امثال در زبانها گشتن.

36-دیللره دوشمک:ورد زبان خاص و عام شدن،سر زبانها افتادن،شایع شدن.

نتیجه:

زبان تورکی یکی از با قاعده ترین زبانهاست و از نظر لغات،مخصوصا" افعال بسیار غنی است.وجود قانون هم آهنگی اصوات،کلمات تورکی را موزون و آهنگدار نموده و به آنها نظم و ترتیب خاص داده است.در تورکی علاوه بر اسامی ذات لغات زیادی برای مفاهیم مجرد وجود دارد.بعلاوه لغات مترادفی با اختلاف جزئی در معنی موجود است که میدان قلمفرسائی را وسیعتر و قلم نویسنده را تیزتر و دقیقتر میسازد.

افعال تورکی به قدری وسیع و متنوع اند که در کمتر زبانی نظیر آنها را میتوان یافت.گاهی با یک فعل تورکی اندیشه و مفهومی را میتوان بیان نمود که در زبان فارسی و زبانهای دیگر نیاز به جمله و یا جملاتی پیدا می کند.از طرفی وجود پسوندهای سازنده سبب شده که قابلیت لغت سازی برای بیان مفاهیم مختلف و تعبیرات فعلی بسیار زیاد است.

نحو و ترکیب کلام در تورکی با زبانهای هند و اروپائی متفاوت است. در تورکی عنصر اصلی جمله یعنی فعل اصلی در آخر جمله قرار دارد. زبانهای هند و اروپائی عنصر اصلی جمله در ابتدا قرار می گیرد و عناصر بعدی با ادات ربط بشکل حلقه های زنجیر به یکدیگر مربوط میشوند و اگر عناصر بعدی قطع شوند سازمان جمله ناقص میشود، ولی در تورکی ترتیب عناصر جمله کاملا" بر عکس است یعنی ابتدا باید عناصر ثانوی و فرعی تنظیم و گفته شود و قسمت اصلی در آخر قرار گیرد و از همینجاست که هر نویسنده و یا گوینده تورک زبان نمایان میشود.

Fələstinə ağlamaqdan kor olub, Qarabağı görməyən Fars şovnizimi

Nə üçün Peresin gəlməməsi üçün səfərbər olub, piket keçirənlər İranın Xocalı soyqırımını törədən Ermənistana hamilik etməsinə səslərini çıxarmırlar
İsrail Prezidenti Şimon Peres Azərbaycana gəldi, görüşlər keçirdi və getdi. Biz nə Şimon Peresin səfərindən öncə bu məsələyə önəm verdik, nədə indi o qədər fövqəladə görüş olduğu qənaətindəyik. Azərbaycana minlərlə qonaq, onlarla prezident gəlib, Peres də onlardan biridir. Ancaq biriləri üçün Peresin Bakı səfəri az qala faciə imiş… Peresin Fələstində ərəb qanı tökməsi “bizimkilər”i o qədər incidib ki, hər tərəfdə dəstək arayışına çıxmışdılar. Onların bu həssasiyyətini başa düşürük. Amma

Amma nədən Peresin gəlməməsi üçün səfərbər olub, piket keçirənləri bir dəfə də olsun İran səfirliyinin önündə “qardaşlarımızın qanın axıtmayın” deyə nümayiş edərkən görmədik? Nə üçün Əhmədnejat adlı birisi Sərkisyan adlı erməni dığası ilə öpüşərkən, bu cənabların səsi çıxmır? Niyə İranın Xocalı soyqırımını törədib, on minlərlə Azərbaycan müsəlmanını qətlə yetirib, milyonlarla insanı didərgin salan Ermənistana hamilik etməsinə səslərini çıxarmırlar

Bax bu suallar sadə olsa da, cavabsız qaldıqda şübhələr artır. Əgər İslam nöqteyi-nəzərindən Peresin Bakı səfərinə qarşısınızsa, niyə min kilometrdəki müsəlman üçün göz yaşı axıdıb, burnunuzun dibindəkini görmək istəmirsiniz? Yoxsa İran rialı buna mane olur? İranda pozulan insan haqqlarını qulaqardı edib, ermənilərin hamisinə çevrilən Əhmədnejatından Xamneyisinə qədər hər bir Azərbaycan düşmənini dədəsindən çox istəyən və onların yolunda hər şeylərini fəda edən, Bakıda “Hizbullah” nəğmələrini oxuyanlar nəyə və kimə güvənirlər? Unutmayın ki, bura İran deyil və bu torpağın suyundan içib, çörəyini yeyib, xəyanət edənlər mütləq cəzalanacaqlar! Axirətdə Allah, dünyada isə Allahın Xəlifəsi onları cəzalandıracaq

Yenə də qeyd edirik ki, Peres adlı birisinin bizim ölkəyə gəlməsini nə dəstəkləyir, nə də qarşı çıxırıq. Və bir müsəlman olaraq, İsrailin Fələstində axıtdığı günahsız insan qanı üçün Peresin sələfindən xələfinə qədər bütün İsrail rəhbərliyini qınayırıq və qəlbən dünyanın harasında olmasından asılı olmayaraq, İslama sadiq qalan müsəlmanların yanındayıq. Ancaq ermənilərə qucaq açan İranın Azərbaycanın dövlət məsələlərinə burnunu soxmağa, qulbeçələri ilə burada qarışıqlıq yaratmağa haqqı yoxdur!

Və erməniyə qucaq açdığı halda öz səfirini geri çağırırsa, cəhənnəmə qədər yolları var…

Ayrıca, bizim İrandakı səfirimizi çıxartmaq istəyirlərsə, ona ehtiyac yoxdur. Biz Abbasəli Həsənovu onlara verə bilərik. Onsuz da cənab səfirin hansı ölkənin səfiri olduğu çox qaranlıqdır


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: با کودتایی تمام عیار مواجهیم

 

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، شنبه، با انتشار بیانیه ای به ادامه بازداشت فعالان سیاسی و سایر دستگیر شدگان اخیر اعتراض کرده و گفت که «کشور با کودتایی تمام عیار مواجه است.»در این بیانیه آمده است: «اکنون بیش از سه هفته است که از اجرای کودتای از پیش طراحی شده علیه آرای ملت به مهندس میرحسین موسوی می گذرد. در این مدت، کودتایی که در آغاز گمان می رفت کودتایی مخملی است، به خون ریخته شده دهها تن از شهیدان، جوانان، زنان و مردان ایران بر سنگفرش خیابان ها رنگین شد و هزاران مجروح و صدها زندانی بر جای گذاشت.» بیشتر بخوانید:خاتمی: کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت صورت گرفته استحدود ۱۰ روز پیش محمد خاتمی، رییس جمهور سابق ایران، نیز در دیدار با خانواده های بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات گفت: «با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد، باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته است.»آقای خاتمی این سخنان را یک روز پس از آن اعلام کرد که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران از شکست «براندازی نرم» سخن گفته بود.بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می افزاید: «اقتدارگرایان پاسخ مردم آزادیخواه ایران را که با رأی انتخاباتی خویش به نامزدهای اصلاح طلب، به حاکمیت اقتدارگرایان استبدادطلب نه گفته بودند، با خشونت پاسخ گفتند. اکنون ما نه با یک تقلب سازمان یافته و مهندسی شدة گسترده و رسوا، که با کودتایی تمام عیار مواجهیم.» سازمان مجاهدین انقلاب همچنین در این بیانیه می پرسد: «اگر آنچه در ۲۲ خرداد رخ داد به راستی انتخاباتی آزاد و دموکراتیک و منصفانه بود، دیگر چه نیازی به سرکوب و بگیر و ببند داشت؟ چه نیازی به خشونت علیه مردمی که آرام و در سکوت از حق قانونی اعتراض به نتایج رسوای انتخابات استفاده می کردند؟ چه نیازی به آتش گشودن بر روی مردم و حملة نیروهای نظامی و لباس شخصی ها به اموال عمومی و انتساب آن به مردمی که شعور، فرهنگ و مدنیت آنان در راهپیمایی های چند میلیونی آرام و مسالمت آمیز، جهانیان را شگفت زده کرد؟»در این بیانیه اسامی اعضای بازداشتی برخی از گرو ها و احزاب از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، حزب کارگزاران، و نهضت آزادی انتشار یافته است.مجاهدین انقلاب اسلامی همچنین می گوید شماری نامعلوم از استادان، هنرمندان ، روزنامه نگاران، دانشجویان و زنان در بازداشت هستند.مقامات امنیتی ایران در هفته های گذشته، پس از آغاز اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، صدها نفر از روزنامه نگاران، شخصیت های سیاسی و معترضان را بازداشت کردند.نهادهای بین المللی حقوق بشر نگرانی خود را از وضعیت این بازداشت شدگان ابراز کرده و گفته اند برخی از گزارش ها حاکی از شکنجه شدن برخی از این زندانیان است.بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می افزاید که «حتی حداقل اختیار و استقلال قوة قضائیه را نیز سلب کرده است، به طوری که رئیس قوة قضائیه و دادستان کل کشور از بازداشت های خودسرانه و دستگیری های ضد قانونی گسترده اخیر ظاهراً اظهار بی خبری کرده و صریحاً خود را بی اختیار می خوانند.»در پایان بیانیه، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اعلام کرده که « دستگاه های امنیتی و نظامی حاکم و شخص آقای احمدی نژاد را مسئول حفظ سلامتی و جان زندانیان می داند.» 

منبع:رادیو فردا

Uyğurlar təmiz türkəsilli xalqdır

 

قایناق:http://bakitebriz.azeriblog.com/2009/07/10/uyghurlar-temiz-turkesilli-xalqdir

Çin ötən yüzilin 50-ci illərindən Şərqi Türküstana çinliləri göndərdi ki, milli azlıqların sayını azaltsın

Son günlər Urumçidə uyğurların başına gətirilən faciə haqqında oxucularımızın xəbəri var. Tarixən başına çoxlu müsibətlər gəlmiş, zəngin, tükənməz ruha, dövlətçilik tarixinə malik uyğurlar bu gün təəssüf ki, qolu-qanadı sındırılmış vəziyyətdədir. Türk Dünyasının ayrılmaz parçası olan uyğurların, Uyğur elinin tarixinin yaşadılması son dərəcə gərəklidir.

Əgər Türk Birliyimiz olsaydı, o zaman uyğur qardaşlarımızın başına bu müsibətləri gətirməyə Çin ürək eləyə bilməzdi. Təəssüf ki, biz türklər özümüzdən daha çox özgələrə yarayırıq, özümüzü, Türk Dünyasını sözün əsil mənasında tanımaq, ilk növbədə mənəvi birliyə yetmək istəmirik. Bu gün Türk Dünyasının siyasi, iqtisadi, mənəvi yöndə birliyinin gərəkliyi barədə çox danışılır. Gerçək durum isə bu birliyin ayrı-ayrı işartılarının olduğunu göstərir. Müxtəlif fərqli dünyagörüşlər, türk xalqları arasında anlaşılmazlıqlar, demək olar, biri-birinin dərdiylə nəfəs almamaq və s. problemlər hələ də həllini gözləyən məsələlərdəndir.
Uyğurlarla bağlı araşdırmalar aparan Mustafa Vüqar Öməroğlu deyir ki, neçə illər öncə əziyyətə qatlaşıb, davamlı araşdırma aparmağa başlayıb: uyğurlar kimdir, adət-ənənələri, ədəbiyyatı, çağdaş dövrdə yaratdıqları, ümumi tarixi taleyi və s. öyrənib: "Uyğurlar hunların birbaşa təmiz kökdən gəlmə törəmələri sayılırlar. Uyğurlar başqa xalqlarla heç bir qatqısı olmayan təmiz türkəsilli, türk genli xalqdır. Bu gün türk xalqları haqqında yazanda, araşdırma aparanda əsasən Çin mənbələrinə müraciət edirik. Ağrılı haldır ki, ilk dəfə "uyğur" etnonimi Çin mənbələrində bizim eradan 200 əvvəl çəkilir, adı yazılı mənbələrdən keçir. O dövrdən başlayaraq uyğurlar və uyğur qəbilələri əsasən Şərqi Türküstanda və monqol səhralarında yerləşirdi. Bu, olduqca geniş bir çevrədir. Çağdaş Şərqi Türküstan Qazaxıstanla, Qırğızıstanla, Monqolustanla, Tibet, Hindistan, Pakistanla sərhəddir. Bütövlükdə Türküstanın özü isə həddindən böyük bir arealdır. Uyğurlar Hun imperiyasının varlığında dəyərli bir rol oynayıblar. Bizim eradan əvvəl 220-ci ildən başlayaraq bizim eranın 386-cı ilinə kimi davam edən, bu gün də qürur yaradan işlərin yiyəsi olublar. Uyğurların tabğaclarla 386-554-cü illərdə böyük bir imperiyaları olub. Sonrakı dönəmdə (552-744-cü illərdə) uyğurların Göytürk imperiyasının yaranmasında mühüm xidmətləri olub".
Uyğurlar hunlarla, göytürklərlə və şato türklərilə bir yerdə bölgənin Çin ekspansiyasına qarşı (670, 688, 693-cü illərdə) mübarizə aparıblar: "Uyğurların dövləti Kutluq Bilgə Kağanın başçılığı altında 744-cü ildə Qarabaltadun şəhəri mərkəz olmaqla Orxon çayının kənarında yerləşirdi. 751-ci ildə ərəblər, tibetlilər və uyğurlar Talac çayı kənarında
Çin ordusunu darmadağın elədilər. Bu məğlubiyyətdən sonra Çin parçalandı. Bu zaman uyğurlardan Tan imperiyası kömək istədi. "Tan" - "Dan" sözündəndir. Bunlar çinliləşmiş türkəsillilər idilər. O dövrdə uyğurlar o dərəcədə güclü idilər ki, Tan imperiyası onlara bac-xərac verirdi. 805-ci ildə Uyğur imperiyası dağılmağa başladı".
840-cı ildə qırğızlar hücum edirlər, Kağanı öldürürlər, imperiyanı dağıdırlar. Burada bəlalı cəhət orasındadır ki, türk türklə döyüşür: "Bilgə Kağan vaxtilə demişdi ki, qonşularınızın şirin dillərinə aldanmayın. Onların şirin dilləri ipək kimi yumşaq, canayatıcıdır. Başqa millətlər türkləri zəiflətmək üçün aramızda qırğın salacaqlar, çox ehtiyatlı olmalıyıq".
Birinci Uyğur imperiyasının parçalanmasından sonra parçalanmış uyğurların bir qismi Sarıçayın sahilində (indi Çin dilində bunun adı Poonkedir) məskunlaşmağa başladılar. İndi vaxtilə orada məskunlaşmış uyğurlar bu gün "sarı uyğurlar" və ya "yuqurlar" adlanırlar. Qalan uyğurlar Tyan-Şan dağlarının güney tərəfinə - bugünkü Şərqi Türküstana köç elədilər. Sarı uyğurlar Sarı çayın sahilində dövlət qurdular, həmin dövlət 1228-ci ildə yıxıldı, sonradan Monqol imperiyasının tərkibinə qatıldı. 846-cı ildə Tyan-Şanın şimalındakı uyğurlar mərkəzi Türfan şəhəri olmaqla Qaraxoca adlı bir dövlət qurdular. 840-cı ildə cənub tərəfdə olan uyğurlar Mərkəzi Kaşğar olmaqla Qaraxanilər dövlətini qurdular. Qaraxanilər dövlətində karluqlar, türkeşlər, uyğurlar və başqaları yaşayırdılar. 930-cu ildə Qaraxanilər dövləti rəsmi şəkildə islamı qəbul etdi. Amma Qaraxoca dövləti buddist olaraq qalırdı. 1397-ci idə Qaraxoca və Qaraxanilər dövlətləri birləşdilər. Bu dövlət 1759-cu ilə qədər müstəqilliyini qoruyub saxlaya bildi. Bu dövrdə isə ölkəyə hər tərəfdən mancur hücumları başladı. 1397-ci idə Qaraxoca və Qaraxanilər dövlətləri birləşdilər. Bu dövlət 1759-cu ilə qədər müstəqilliyini qoruyub, saxlaya bildi. Bu dövrdə isə ölkəyə hər tərəfdən mancur hücumları başladı. Mancurlar bölgəni 1862-ci ilə kimi əldə saxladılar, idarə etdilər. 1759-cu ildən 1862-ci ilə kimi uyğurlar üst-üstə 42 dəfə ölüm-dirim mübarizəsinə qalxdılar, üsyan qaldırdılar. Məqsəd azadlığa, müstəqilliyə yetmək idi. 1863-cü ildə uyğurlar nəhayət, mancurları ölkədən qova bildilər. Rusiya, Osmanlı, Böyük Britaniya imperiyaları Uyğur dövlətini rəsmi surətdə tanıdılar. Bu dövrdə ingilislər uyğurların Rusiya ilə qonşu olduğunu nəzərə alaraq düşündülər ki, uyğurlar Rusiyanın təsiri altına düşəcəklər. Bu səbəbdən də ingilislər mancurları silahlandırdılar, həm də böyük maliyyə dəstəyi göstərdilər, onları yenidən Şərqi Türküstana geri qayıtmağa sövq etdilər. 1876-cı ildə Uyğur dövlətinə qarşı Çin-Mancur qoşunları birgə hücuma keçdilər, işğal etdilər, ölkənin adı Şərqi Türküstan deyil, "Şincan" (indiki Sintzyan) adlandırıldı. Çində "Şincan" - "yeni ərazi, sərhəd" anlamındadır".
O dövrdə işğal edilən Uyğur dövlətinin ərazisi indiki Qazaxıstandan çox böyük idi: "Artıq bu dönəmdən uyğurlar Çinin tabeliyinə keçdi. 1911-ci ildə Çin millətçiləri mancurları devirdilər, ölkəni respublika elan etdilər. Amma uyğurların onillərdən bəri azadlıqlarına qovuşmaq istəkləri yenidən gerçəkləşmədi. Uyğur xalqı dövlətçiliyini quran, dəfələrlə xəlqi qüdrətini təsdiq edən xalq kimi varlığına yiyə durmaq istəyirdi. Onlar yenə də Çin hakimiyyətinə qarşı ciddi hərəkata başladılar. İki dəfə Şərqi Türküstan Respublikası (1933-cü ildə Birinci Şərqi Türküstan dövlətini, 1943-cü ildə isə İkinci Şərqi Türküstan dövlətini) qurdular. Hər iki hərəkatın yatırılmasında SSRİ-nin fəallığı oldu. SSRİ-nin həm siyasi, həm də hərbi maraqları imkan vermirdi ki, düz "burnunun altında" belə bir dövlət yaransın. Bu mənada o, Çinlə anlaşdı. Hər iki hərəkat amansızlıqla yatırıldı. 1949-cu ildən bu yana Çin Xalq Respublikasının idarəçiliyi altında olan Şərqi Türküstan 1,828 milyon kvadrat kilometrlik bir ərazidir. Dünyanın hər hansı yerində işğal altında qalan ikinci belə böyük bölgə yoxdur".
Bu sırada şübhəsiz, ikinci yerdə İranın əsarətində olan Güney Azərbaycan gəlir. Doğu Türküstandakı türksoyluların say tərkibi barədə danışan M.V.Öməroğlu deyir: "Ötən yüzilin 40-cı illərinin ikinci yarısından bu yana Doğu Türküstanda 30 milyondan çox türkəsilli soylarımız (çox az sayda tatarlar, qazaxlar, qırğızlar, özbəklər və çoxsaylı uyğurlar) yaşayır. Uyğur ailəsində aşağısı 4-5 uşaq olur. Bu gün Avropada və Orta Asiyada yaşayan uyğur ailələrində 4-dən aşağı uşaq olmur. Çində ölkə əhalisinin sayı çox olduğuna görə artıq doğum nəzarət altındadır. Burada hər ailəyə bir uşaqdan çox olmasını yasaqlayan qayda var. Ötən yüzilin 80-ci illərinin əvvəllərinə kimi uyğurlara bu qayda şamil olunmurdu. Son dövrlərdə təkuşaqlı ailələr üçün "Hər şeyə qənaət edək, varlanaq" şüarı altında aksiyalar keçirirlər. Kimlərin ki, tək uşaqları var, onlara daha geniş çalışma imkanları verirlər, şərait yaradırlar. İnsanları daim təkuşaqlığa təşviq edirlər. Bu, bir gerçəkdir. Amma burada bir məsələ var: istənilən bir dövlət azadlığını bərpa edirsə, ona qarşı çıxanlar da olur. Çin ötən yüzilin 50-ci illərindən başlayaraq iç bölgələrindən Şərqi Türküstana çinliləri göndərməyə başladı ki, oralarda milli azlıqların sayını azaltsınlar. Çində uyğurlara münasibətdə keçmiş sovet ənənələrindən bəhrələnmə indi də davam edir. Şərqi Türküstan bölgədə torpağının varına görə ən üstün bir yerdir. Bura təbii ehtiyatlarıyla, xammalıyla (kömür, neft ehtiyatları, qaz, qızıl, xrom, qalay, nikel, çox nadir metallar, kimyəvi duzlar və s.) çox zəngindir.
Ümumiyyətlə, Şərqi Türküstanda başqa türkdilli xalqlara da münasibət bu cürdür. Çində təhsillə bağlı belə bir qərar qəbul olunub: "İkili təhsil" o deməkdir ki, bir insan öz doğma dilindən əlavə həm də Çin dilində oxumalıdır. Hər halda uyğurların ana dillərində məktəbləri var. Bu sarıdan vəziyyətləri Güney Azərbaycan Türklərindən yaxşıdır, ancaq burda eynən Güney Azərbaycanda olduğu kimi azadlıqdan söhbət gedə bilməz".
Uyğurların öz dillərində qəzet-jurnalları çıxır, əlifba məsələsində başları bizim kimi daşdan-daşa dəyib: "Əvvəlcə ərəb əlifbasında yazırdılar, sonra kiril əlifbasını qəbul etdilər, sonra latına keçdilər, indi təzədən ərəb əlifbasının hərfləri əsasında uyğur dil intonasiyasına uyğun olaraq əlifba yaratdılar. Bu gün sözügedən əlifbada yazırlar. Həmçinin məktəbləri, universitetləri var. Uyğurların xüsusən dəqiq elmlər, informasiya texnologiyaları, təbabət, ədəbiyyat, tarix sahəsində ciddi imzalı alimləri var. Qazaxıstanın və Orta Asiya respublikalarının Çinlə bağladığı bir müqavilə var: imiqrasiya edərək Orta Asiya ölkələrinə gəlib oxuyan, evlənən uyğur gəncləri hər hansı iş qurmaq istəyəndə dərhal Çinə göndərilir, orda da "pantürkist", "bölücü" kimi mühakimə edilir, həbsxanalara atılırlar. Ancaq uyğurların Avropa ölkələrində hərəkatları, Orta Asiya ölkələrində təşkilatları, Uyğur teatrı, mədəniyyət evləri, dərnəkləri var. Qazaxıstanda Sadvakasov adına Şərqşünaslıq İnstitutu var, əvvəllər bura Uyğurşünaslıq İnstitutu adlanırdı.
Hazırda orda "Uyğurşünaslıq" bölümü, Yazıçılar İttifaqının nəzdində Uyğur bölməsi var. Uyğurlar həddən artıq çalışqan xalqdırlar, müstəqilliklərini qurmaq üçün çox çalışırlar. ABŞ-da bir neçə il qabaq mühacirətdə Doğu Türküstan dövləti qurulmuşdu".
19-cu yüzilin birinci yarısından başlayaraq Doğu Türküstana böyük ekspedisiyalar təşkil olundu: "Bu ekspedisiyalar maddi -mədəni abidələrin axtarışı, tarixi faktların üzə çıxarılması ilə bağlı idi. Uyğurlarla bağlı zəngin faktlar əldə olundu. Bu gün uyğur gəncləri elmlə geniş məşğul olmaq üçün Yaponiyaya üz tuturlar. Yaponlar özlərini türk xalqlarına qarşı istiqanlı aparırlar, onun tərəfini tuturlar. Uyğur gənclərinə Yaponiyada hər cür şərait yaradılır, yaponlar çalışırlar ki, Şərq Türküstandan vaxtilə gətirilən abidələri uyğur gənclər dayanmadan araşdırsınlar, mütəxəssis olsunlar, milli kimliklərini dərk etsinlər. Həmçinin Doğu Türküstandan gələn xeyli uyğur Türkiyənin ayrı-ayrı şəhərlərində yerləşiblər. Uyğurların Türkiyədə imkanları yaxşıdır. Amma milli kimlikləri ilə bağlı düşüncələrində irəliləyiş gərəkdir".

MHPnin TURKUSTANDA SOYGIRIMA TEPKIsi

Bahçeli'den Erdoğan'a Çin Çağrısı 

MHP Genel Başkanı Devlet Bahçeli, Çin’de Uygur Türklerine yönelik saldırıların etnik katlama dönüştüğünü söyleyerek, “Başbakan ve hükümete çağrımız, Türk milletini derinden yaralayan bu katliam karşısında Türkiye'ye yakışan kararlı bir tavır ortaya koyması ve uluslararası camianın etkili yaptırımlar uygulanmasını da içeren bir tutum almasını sağlamak için derhal gerekli girişimlerde bulunmasıdır” dedi.

MHP Genel Başkanı Devlet Bahçeli, yaptığı açıklamada, Çin’de Uygur Türklerine yönelik saldırılara karşı Türkiye’nin tavrını koyması gerektiğini söyledi. Bahçeli, Sincan Uygur Bölgesi'nde Uygur Türklerine yönelik saldırıların toplu etnik katliam boyutlarına ulaştığını ifade ederek bölgeden sağlıklı haber alınamamasının da endişeleri artırdığını söyledi. Söz konusu katliamın Çin halkının iç çatışması olarak görülmesinin hata ve gaflet olacağını kaydeden Bahçeli, uluslararası arenada tüm ülkelerin sessizliğini korumasının ise utanç verici olduğunun altını çizdi.

-“ERDOĞAN’IN SESSİZLİĞİNE TÜRK MİLLETİ TAKDİRİNİ GÖSTERECEK”-

Başbakan Erdoğan ve hükümetin konu ile ilgili harekete geçmemesinin, Dışişleri Bakanlığı'nın ise üzüntü ifade eden kısa bir açıklama ile yetinmesinin anlaşılabilir bir yönünün bulunmadığını belirten Bahçeli, “Çin Halk Cumhuriyeti Büyükelçisinin bakanlığa çağrılarak protesto girişiminde hala bulunulmamış olması en hafif tabiriyle bir gaflettir. Gazze ve Filistinliler konusunda şov yaparak söylemediğini bırakmayan. HAMAS'm gönüllü avukatlığına soyunan ve Davos sahte kahramanlığını siyası ranta çevirme hesaplan peşinde koşan Başbakan, Uygur Türklerinin katliamı konusunda sessiz kalmasının derin sebeplerini Türk milleti elbette takdir edecektir” diye konuştu.

-ÇİN PROTESTO EDİLECEK-

Milliyetçi Hareket Partisi ve Ülkücü Gençlik olarak sahipsiz ve korumasız bırakılan Uygur Türklerinin her şart altında yanında olacaklarını ifade eden Bahçeli, “etnik imha kampanyasını” yasal ve meşru zeminlerde protesto edeceklerini açıkladı. Bahçeli, “İçinde bulunduğumuz kongre sürecinde yapılacak il ve ilçe kongrelerinde Çin katliamı lanetlenerek protesto edilecek ve Uygurlu kardeşlerimizle dayanışma içinde olduğumuz gösterilecektir" diye konuştu

رابیعه قادیرین جوابیه سی

چینین سینجان موختار بؤلگه سینده خانلارلا اویغور تورلری آراسیندا باش وئرن ائتنیک قارشیدورمالار نتیجه سینده اؤلنلرین سایی ۵۰۰-دن آرتیقدیر. بو باره ده سی.ان.ان تورک-ه حاضیردا ۴ ایله یاخیندیر کی، آ.ب.ش-دا موهاجیرتده اولان منشاجه اویغور تورکو اولان رابیعه قادیر دئییب.

چینده باش وئرن سون حادیثه لرله باغلی اولاراق پئکن طرفیندن خالقی قییاما قالدیرماقدا ایتتیهام اولونان رابیعه قادیر واشینقتوندا اویغور تورکلرینه قارشی هاقسیزلیقلارا قارشی کئچیریلن نوماییشده بیلدیریب کی، باش وئرن حادیثه لره گؤره او، گوناهکار دئییل. ” حادیثه لره گؤره من مسئول دئییلم. اویغور خالقینی چوخ تزییق آلتیندا توتدولار. اورومچیده، آلماندا، استرالیادا، آمئریکادا کئچیریلن نوماییشلری ده من کئچیریرم؟ دیکتاتورلوغون تزییقی اورتادادیر، گوانگدونگدا ۸۰۰ ایشچییه هوجوم ائدیلدی. خالق بونا رئاکسییا اولاراق کوچه یه چیخدی، رهبرلیکدن جاواب ایسته دی. گوناهکارلاری تاپ دئدی. هئچ اهمیت وئرمه دیلر. عدالت ایسته ینلر، آزادلیق ایسته ینلر بو قدر اؤلومدن نئجه مسئول اولا بیلرلر ” ، -دئیه او علاوه ائدیب.

ر. قادیر داها سونرا قئید ائدیب کی، چینده باش وئرن سون حادیثه لرده ان آزی ۵۰۰ آدام اؤلوب. او، بو رقمین مینه چاتا بیله جگینی ده ایستیثنا ائتمه ییب. ” من کیمسه یه کوچه یه چیخین دئمه دیم. آما دئسیدیم ده سهو اولمازدی. چین رهبرلیگی اویغور خالقینا ازیت ائتدی. تحصیل حاقینی، دیل حاقینی الیندن آلدی. آزادلیق دئیه نی حبسه آتدی. ”

رابیعه قادیر حساب ائدیر کی، چین رهبرلیگی حادیثه لری اوزون مودت پلانلاشدیریب. ایقتیصادی بؤهرانا گؤره، چوخ سایدا چینلی اویغور بؤلگه سینده کی ائنئرژی لاییهه لرینده چالیشماغا گؤندریلیب. اویغورلار ایسه چی نین شرقینده کی ایش یئرلرینه گؤندریلیبلر. اویغورلار هم بو مجبوری کؤچه، هم ده تورپاقلارینا خان چینلیلری نین یئرلشمه سینه قارشی چیخیرلار.

” اویغور خالقی منی آنالاری کیمی قبول ائدیر. من ده اونلارین آزادلیق ایدیعالارینا خیدمت ائتمه یه دوام ائده جگم ” ، دئیه رابییا علاوه ائدیب.

قئید ائدک کی، ۵۶ فرقلی ائتنیک قروپون یاشادیغی چی نین اساس اهالیسی خانلاردیر و سایلاری ۱.۱ میلیارددان چوخدور. آذربایجان تورکجه سینه ان یاخین شیوه ده دانیشان، اؤزلرینی تورک آدلاندیران اویغورلارین و یا شرقی تورکوستانلیلارین چینده رسمی سایی ۱۰ میلیوندور. غئیری-رسمی معلوماتلارا گؤره ایسه اونلارین سایی ۸۰ میلیونو کئچیر. رقملر آراسیندا اولان بو فرق چین هؤکومتی نین تطبیق ائتدیگی عاییله پلانلاشماسی سییاستیندن قایناقلانیر. بو سییاسته گؤره خان عاییله لری ۱ اوشاغا، اویغور عاییله لری ایسه ۲ اوشاغا مالیک اولا بیلر.

موسلمان اولان اویغورلار بو قاداغالارا تابئ اولمورلار و عاییله لرده اوشاق سایی عادتن ۵-ای کئچیر. بونا گؤره ده اویغورلارین چوخو چی نین رسمی تحصیل سیستئمیندن کناردا قالاراق، کاشقار و اورومچی کیمی ایری شهرلرده بئله موللاخانا تحصیلی ایله کیفایتله نیرلر و رسمی قئیدیاتا دوشمورلر.

۱۹۶۰-جی ایللرده اورومچی ۳۰۰ مین اهالیسی اولان و یالنیز اویغورلارین یاشادیغی بیر شهر ایدی. شهرده چینلیلرین بو قدر آرتماسی چین هؤکومتی نین آپاردیغی کؤچورمه و آسسیملیاسییا سییاستی نین نتیجه سیدیر. حاضیردا دونیادا ۲۰ میلیونا یاخین اویغور موهاجیری وار و اونلار اویغوروستانین آزادلیغی اوغروندا موباریزه آپاریرلار.

اصلا کاشقاردان اولان یوسیف بئی موخلئسی اوزون مودت اویغوروستان خالق جبهه سی نین لیدئری اولوب. اونون اؤلوموندن سونرا بو وظیفه یه رابیعه قادیر سئچیلیب. چینده تانینمیش ایش آدامی اولان رابیعه خانیم قادیر و اری اویغوروستانین آزادلیغینی دستکله دیگی اوچون حبسخانایا سالینمیشدی. آزادلیغا چیخاندان سونرا او، موهاجیرت ائده رک آزادلیق موباریزه سینی دوام ائتدیریر.ans 

بای بک سیته سی 

 

 

 

 

 

چین-ین اویغوروستان ویلایتینده کی قارشیدورمالاردا ۱۵۶ نفر اؤلوب

چین-ده اویغور تورکلرینین کومپاکت یاشادیغی اورومچی-ده اویغورلارلا چینلیلر آراسیندا باش وئرمیش توققوشمادا ۱۵۶ نفر اؤلوب، ۸۰۰-دن چوخ یارالی وار. چینین “شینهوا” آگئنتلیینین معلوماتینا اساسن، ۵۷ نفر توققوشما باش وئرن زامان ائله کوچه ده جه اؤلوب. دیگرلرینین ایسه خسته خانالاردا حیاتینی ایتیردیگی بیلدیریلیر.

اؤلن و خسارت آلانلارین اکثریتی اویغورلاردیر. اونلارین آراسیندا پلیس امکداشلاری نین دا اولدوغو بیلدیریلیر.

توققوشمالارا ژوئن-ین ۲۵-ده یئرلی فابریکلرین بیرینده چینلیلرله اویغورلار آراسیندا باش قادیران داعوا گؤستریلیر. لاکین چین رسمیلری زوراکیلیغا اویغور نوماییشچیلرین باشلادیغینی ایدیعا ائدیر. اویغورلار ایسه پلیسین دینج اعترازچیلارا اودلو سیلاهدان آتش آچدیغینی دئییرلر. اؤلکهده خاریجی متبواتین ایشله مه سینده ده پروبلئملر یارانیب. موبیل تئفونلا علاقه کسیلیب، اینتئرنئته چیخیش باغلانیب.

اعتیراضلارا ۳ میندن چوخ اویغور قوشولوب و موداخیله ائتمک ایسته ین میندن چوخ پولیسله آرالاریندا توققوشما باش وئریب. نوماییشچیلر ۳۰۰-ه قدر آوتوموبیل، سرنیشین آوتوبوسو، پلیس ماشینلارینی، او جومله دن ۲۰۰-دن آرتیق دوکانی یاندیریبلار.

چین رسمیلری زوراکیلیغا اویغور نوماییشچیلرین باشلادیغینی دئسه ده، اویغورلار پولیسین آکسییا کئچیرن طلبه لره قارشی اودلو سیلاهدان آتش آچدیغینی بیلیدیرلر. چین اویغورلاری جمعیتی نین رهبری ائتکین ائلئمین وئردیگی معلوماتا گؤره، چین پولیسی نوماییشچیلره آتش آچیب: «اویغور تورکلری ایسه کوچه-کوچه چین پلیسی ایله توققوشور. اؤلو سایی نین چوخ اولدوغونو احتیمال ائدیریک».

اؤلو سایی نین چوخ اولماسی نین سببلری ایسه هله کی، آیدین دئییل. یئرلی سینخوا آگئنتلیگی نین معلوماتینا گؤره، حاضیردا اورومچیده وضعیت نزارت آلیتیندادیر. پلیس ۳۰۰ نفری حبس ائدیب. هؤکومت یئنی بیر قاریشدورمانین باش وئررمه مه سی اوچون ۶۰۰ اویغور فهله نی مووققتی سیغیناجاقلارا گؤردریب. اویغور نوماینده لری نین سؤزلرینه گؤره، اعتیراضلارین سببی ژوئن-ین ۲۶-دا قوانقدون ویلایتینده کی اویونجاق فابریکینده چین و اویغور منشالی فهله لر آراسیندا باش وئرن کوتلوی داعوادیر. بئله کی، اعتیراضچیلار همین واخت اؤلن ۲ اویغورون ایشی نین آراشدیریلماسینی طلب ائدیرلر.

پئکن ایسه حادیثه لره گؤره حاضیردا لوندوندا یاشایان و اوللر چین هؤکومتی طرفیندن حبس اولونان کئچمیش ایش آدامی رابییه کادرین رهبرلیک ائتدیگی عومومدونیا اویغور کونقرئسینی گوناهلاندیریر و ایختیشاشلارین خاریجدن ایداره ائدیلدیگینی بیلدیریر. قئید ائدک کی، رسمی رقملره گؤره، اهالیسی ۲۱ میلیون اولان و اکثریتی نین تورک منشالی اولدوغو اویغوروستان موختار ویلایتی چی نین ترکیبیندن آیریلاراق اؤز موسته لیگینی الده ائتمه یه جان آتیر.ans 

 

بای بک سیته سی

اویغورلارا آذربایجان-دان اوزانان یاردیم اللری٫ میللی پارتی بیلدی

میللی پارتی اولاراق، چین ایشقالچیلاری طرفیندن اویغور-لارا اولان ظولملری قیناییب، دوغو تورکوستان-ین بیر آن اول ایشقالدان قورتولماسینی طلب ائده رک، تورک خالقی نین ایشقالچیلارا قارشی هر یول ایله ساواشاجاغیندان یانا اولدوغوموزو بیلدیریریک.

سون گونلرده چین ایشقالچیلاری، چین جینایتکارلاری و هان ایرقچیلاری طرفیندن اؤلدورولن ۳۵۰ نفردن آشقین اویغور تورکونون عایله لرینه و تورک خالقینا باش ساغلیقی وئریب و آند ایچیریک کی اونلارین قانی یئرده قالمایاجاقدیر.  

میللییت و کیملیگیندن اؤترو عصرلردیر کی هاقسیزلیقا، سویقیریما و بؤلونمه گه معروض قالان تورک خالقی، باشقا یاندانسا سانسور و گیزلی ساخلی قالماغا محکوم اولموشدور.

سون گونلرده، جینایتکات چین کومونیست دئولتی، ایشقال ائتدیگی دوغو تورکوستان تورپاقیندا قان تؤکمکده دیر. تورکلری اؤز دوغما یوردلاریندا قتله یئتیرن و وارلیقلارینی تالایان چینلیلرین وحشیلیگی مع السف ایللردیر کی دونیا ایجتیماعییتینه یانسیتیلمامیشدیر. چین دئولتی ایله ایقتیصادی، سیاسی و حربی امکداشلیغیندا اولان چئشیتلی اؤلکه لر تورک خالقینا اولونان ظولوملری گؤرمه مزلیکدن گلمکده لر.

میللی پارتی اولاراق، چین ایشقالچیلاری طرفیندن اویغور-لارا اولان ظولملری قیناییب، دوغو تورکوستان-ین بیر آن اول ایشقالدان قورتولماسینی طلب ائده رک، تورک خالقی نین ایشقالچیلارا قارشی هر یول ایله ساواشاجاغیندان یانا اولدوغوموزو بیلدیریریک.

سون گونلرده چین ایشقالچیلاری، چین جینایتکارلاری و هان ایرقچیلاری طرفیندن اؤلدورولن ۳۵۰ نفردن آشقین اویغور تورکونون عایله لرینه و تورک خالقینا باش ساغلیقی وئریب و آند ایچیریک کی اونلارین قانی یئرده قالمایاجاقدیر.

میللی پارتی
۰۷/۰۷/۲۰۰۹
تبریز 

 

 بو بیانیه بای بک سایتیندان آلینمیشدیر

کاشغردن گلیره‌م - سید حیدر بیات

 قایناق:بابک سیته سی

 

کاشغرده‌ن گلیرم
یوکوم
سؤزجوک
دیوان لغات الترک.

کاشغرده‌ن گلیرم
یوکوم
قان
باریت
باغیرتی
آکسییا
یارا
آغیت.

کاشغرده‌ن گلیرم
یوکوم
گؤز یاشیندان یاناغیمدا ایز سالمیش
دوز.
گؤز قانیمدان
اوزومو بویامیش
قیرمیز.

کاشغرده‌ن گلیرم
یوکوم
مئدیالاردا سانسور اولموش خبر
یوکوم
اورخون داش ماهنی‌سی
دوداقلاریندا
اورومچو قیزلاری آکسییا کئچیریر.

کاشغرده‌ن گلیرم قیز!
دؤشلری‌نین اوسته سر منی
اولدوزا باخماغا ماوی گؤزده تامارزیلامیشام
تورکو ائشیتمه‌یه
شافاقدان بویانمیش دوداقدا.
قیز!
قیز!
آی قیز!
نییه سوسوب تربیز؟

کاشغرده‌ن گلیرم
یوکوم
یوکوم
ساتدیغیمیز آتلار
آتدیغیمیز
سؤزجوک‌لر.

آلدیرما قیز!
بیر بارداق آراخ گتیر
آراز اورتاسیندا
کاشغرده‌ن گلیرم
یوکـ
الدیرما قیز
تؤک!

سید حیدر بیات
قوراپیشیرن ۱۷, ۱۳۸۸

ُTURKISTANDA ZULM DEVAM EDIR

Urumçu şəhərində minlərlə xan mənşəli çinli qəssab bıçaqları, qalın zopalar və iti dəmirlər götürərək uyğur ovuna çıxıb. Onlar “Uyğurları yox edin!”, “Güc birlikdədir!” şüarları qışqıraraq uyğurlara məxsus dükanlara və evlərə hücum ediblər. Polis gözyaşardıcı qazdan istifadə edərək bir neçə saat sonra kütləni dayandıra bilib. Yaşı 16-dan yuxarı olan uyğur gənclərinin və kişilərinin həbs olunduğu bildirilir. Uyğur qadınlarının etiraz aksiyası keçirməsinə icazə verilmir. “Reuters”ə açıqlama verən Maliyə adlı qadın “həyat yoldaşımı polis gəlib apardı, səbəbini də söyləmədi”, deyib. Əbdül Əli adlı 20 yaşlı gənc də səbəbsiz yerə həbs edildiklərini söyləyib: “Üç qardaşımı və bir bacımı həbs etdilər. İndi müqavimət vaxtıdır”. Muxtar bölgənin Kaşqar şəhərində etiraz aksiyası keçirmək istəyən uyğurların da qarşısı polis tərəfindən alınıb. Bölgədə telefon və internet xətləri kəsilib.
Qeyd edək ki, olaylar çinlilərin Şao Quan şəhərindəki oyuncaq fabrikində çalışan uyğur qızlarına sataşması və yaranan gərginlik zamanı 2 uyğurun öldürülməsindən sonra başlayıb. Cinayətə etirazlarını bildirmək və günahkarların cəzalandırılmasını tələb etmək üçün küçələrə çıxan uyğurlar polis və əsgərlərin sərt müdaxiləsi ilə üzləşib. Rəsmi rəqəmlərə görə 156, qeyri-rəsmi məlumatlara əsasən isə 500-1000 uyğur öldürülüb

 

 
 
 

 

نسل کشی چینیان در ترکستان شرقی

 در خلال برگزاری این تظاهرات مسالمت آمیز، نیروهای امنیتی چین بصورتی ناگهانی، تظاهرات کنندگان بی دفاع و حق طلب را مورد حمله قرار داده و با استفاده از اسلحه خودکار مردم را به زیر رگبار گلوله گرفته اند.

براساس اخباری که به سختی به جهان خارج درز کرده گفته می شود  در پی این تیراندازیها هزاران تورک مسلمان اویغور، مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند.

برخی از مردم توسط دشنه های سرنیزه به شدت مجروح شده اند.

خبر می رسد که برخی دیگر از معترضین در زیر چرخهای تانکهایی که بسرعت وارد عمل شده اند له شده و جان باخته اند.

عکسهای منتشر شده حکایت از قساوت هولناک نیروهای امنیتی چین دارد.

شاهدان عینی از براه افتاده شدن یک حمام خون وحشتناک در خیابانهای شهر اورومچی سخن می گویند.

اگرچه گزارشات رسمی از مرگ 156 تن و زخمی شدن قریب به 850 تن از تورکان اویغور خبر می دهد اما گزارشهای غیر رسمی دریافت شده از منابع اویغور، حکایت از 10 برابر بودن تعداد شهدا و مجروحان این قتل عام که بی شباهت به یک نسل کشی نیست دارد.

لازم به ذکر است که هفته پیش 500 تن از دختران اویغور در ایالت گوانگ دونک واقع در جنوب چین مورد حمله جنایتکارانه جمعی از ساکنین چینی محل قرار گرفتند و دهها تن از آنان در برابر چشمان بی اعتنای پلیس چین به طرز فجیعی جان باختند و حتی اجسادشان نیز متلاشی گردید.

منابع اویغور می گویند که از چندین سال قبل، حکومت چین اقدام به کوچانیدن اجباری جمعی از دختران اویغور به شهرهای مختلف چین نموده و تحت این سیاست می کوشد تا ضمن بهره کشی و استثمار همه جانبه از دختران تورک اویغور، به هر نحوی از انحا اقدام به کاهش جمعیت تورکان در ایالت تورکستان شرقی کند.  

 

image00147.jpg

 

Sincan Uygur'da gerginlik hat safhada



  • BOZ QURD HAYQIRTISI